روشنک آسترکی
انقلاب ملّی ایران در آخرین هفته بهمن ۱۴۰۱ و همزمان با چهلم محمدمهدی کرمی و محمد (کیان) حسینی از جوانان معترض اعدام شده، وارد ششمین ماه شده است.
ایرانیان طی ۲۰ هفته گذشته با همبستگی در داخل و خارج کشور توانستهاند یک جنبش ملّی تاریخساز را رقم بزنند. مردم در برابر یکی از سرکوبگرترین حکومتهایی که ایران و جهان به خود دیده، چنان پایداری کرده و از آزادیخواهی عقبنشینی نکردهاند که بسیاری از دولتهای جهان ناچار شدند روند مماشات با جمهوری اسلامی را تغییر دهند. اپوزیسیون جمهوری اسلامی متأثر از حرکت بیسابقه مردم در ایران جان تازه گرفته و سازماندهیها و آرایش جریانات سیاسی در اپوزیسیون نیز وارد مراحل جدیدی شده است.
در این مدت، جنبش ملی آزادیخواهی زنده و پویا برای گذاشتن نقطه پایان بر جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب ۵۷ در تلاش است تا بتواند ساختار سیاسی جدیدی را در ایران پیریزی کند. هرچند مانند هر انقلاب دیگری، اعتراضات خیابانی در ایران هم پیوسته بوده و هم به دلیل سرکوب وحشیانه اُفت و خیز دارد، اما مردم در عزم خود مصمم هستند.
ایستادگی بر اصل حاکمیت ملّی و یکپارچگی سرزمینی
یکی از دلایلی که اعتراضات شهروندان ایران را به جنبش سراسری برای تغییر ساختار سیاسی کشور تبدیل کرده، ایستادگی مردم بر محور همبستگی ملّی است. آنها توانستند با تأکید بر اصل «حاکمیت ملّی»، سناریوهای جمهوری اسلامی درباره نسبت دادن اعتراضات به بیگانگان را خنثی کرده و هیاهوی برخی بلندگوهای رسانهای تجزیهطلبان را بیاثر کنند.
هوشیاری و آگاهی عمومی مردم معترض که در شهرهای مختلف ایران از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از آذربایجان تا خوزستان و تهران و اصفهان با شعارهایشان بر همبستگی و یکپارچگی ملت ایران تأکید دارند سبب شد تا برخلاف سودایی که برخی جریانات و گروههای سیاسی در سر دارند، موضوع تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی به صورت یک اصل خدشهناپذیر وارد گفتمان سیاسی ایران شود. بر همین اساس است که شاهزاده رضا پهلوی اصل «تمامیت ارضی» را در کنار دمکراسی و سکولاریسم و انتخاب شکل نظام آینده با رأی مردم، برای هرگونه همفکری و همکاری گروهها و شخصیتهای سیاسی مطرح کرده است.
در این میان نقش برجسته ایرانیان خارج کشور نیز به عنوان مکمل و پشتیبان اعتراضات داخل ایران وارد میدان شده است. ایرانیان خارج کشور طی پنج ماه گذشته نشان دادهاند که اگر به هر دلیلی ناچار به ترک میهن شدهاند اما در دفاع از منافع ملی ایران با مردم داخل کشور همراهی کامل دارند و بازتاب صدای حقوق و تمایلات آنها هستند. تا کنون ایرانیان در بیش از ۱۵۰ شهر جهان توانستهاند صدها تجمع بزرگ و کوچک در حمایت از انقلاب ملی ایران برگزار کنند و صدای مردم را به گوش جهانیان برسانند.
اینهمه سبب شده که دولتهای دیگر به ویژه کشورهای غربی ناچار جهت اقداماتی برای همراهی با جنبش آزادیخواهی مردم به تکاپو بیفتند. اگر پیش از این گفته میشد که شهروندان ایران باید روشن کنند کنار میهن هستند یا جمهوری اسلامی، و تشویق می شدند تا در سمت درست تاریخ بایستند، حالا که مسیر انقلاب «زن زندگی آزادی» به مسیر بیبازگشت مردم تبدیل شده، این دولتهای دیگرند که باید بگویند در کدام سمت تاریخ میایستند!
©کیهان لندن/ کارتونهای احمد بارکیزاده
بزرگترین تجمع ایرانیان خارج کشور هفته گذشته در سالگرد پیروزی انقلاب ۵۷، علیه آن انقلاب و نظام برآمده از آن در شهر لسآنجلس با شرکت بیش از ۸۰ هزار شهروند و حضور از پیش اعلامنشدهی شاهزاده رضا پهلوی و چهرههای سیاسی و هنری و فرهنگی جامعه مهاجران ایرانی برگزار شد. همزمان در دهها شهر دیگر جهان نیز ایرانیان تظاهرات و تجمعات بزرگی علیه انقلاب اسلامی و رژیم برگزار کردند.
آنچه مردم ایران طی ماههای گذشته در داخل و خارج به نمایش گذاشتند، نیروهای سیاسی اپوزیسیون رانیز به تلاش و «انتخاب» سمت و سو واداشته است. بسیاری از جریانات قدیمی از جمله بخشی از جبهه ملی و مجاهدین خلق و احزابی چون دموکرات کردستان و فداییان خلق و… که همگی از حامیان انقلاب ۵۷ بودهاند حالا با چالش بزرگ نفی یا دفاع از آن قرار دارند چرا که جمهوری اسلامی زادهی آن انقلاب است! با اینهمه اغلب این نیروها همچنان برای نزدیکی و همراهی با جریان مشروطهخواه و نیز شاهزاده رضا پهلوی با تردید روبرو هستند؛ این در حالیست که پتانسیل و اقبال بلند شاهزاده رضا پهلوی که بارها و بارها نام او و خاندان وی از سوی مردم معترض در خیابانهای ایران فریاد زده شده، نشان میدهد که هم دوران گذار و هم هر تغییر سیاسی و بنای هر ساختاری در آینده ایران بدون نقشآفرینی او و جریانات مشروطهخواه که پایگاه اجتماعی در کف خیابان دارند، تصورناپذیر است.
به نظر میرسد شاهزاده رضا پهلوی نیز در حال حاضر با پذیرش نقش فراجناحی و ملّی خود به دنبال پیشبرد سیاستی کارآمد جهت کاهش هزینههای گذار از جمهوری اسلامی و برگزاری رفراندوم برای تعیین شکل نظام آینده است. هرچند میزان موفقیت او را در این مسیر آینده نشان خواهد داد اما با توجه به شواهد موجود، میتوان گفت او بزرگترین پتانسیل عینی برای ایجاد تغییرات مثبت و دموکراتیک با نگاهی غیرحذفی در چارچوب ایران متحد است.
چنتهی خالی جناحین نظام در برابر همبستگی و عزم مردم
در مقابل، جمهوری اسلامی بطور مداوم و با استفاده از همه ظرفیتها و امکاناتش سناریوهای موازی را با نقشآفرینی نهادها و جریانات و چهرههای مختلف پیش برده است. در این میان، رهبر پریشانحال نظام که به هر بهانهای سخنرانی میکند، همواره بر سه نکته تکیه دارد: هراس از پهلوی، توطئه دشمنان و توهم دستاوردهای بیبدیل انقلاب۵۷ و نظام مقتدر!
نظام مقتدر علی خامنهای اما طی پنج ماه گذشته، نه با جنگ خارجی و نه با تحریم، بلکه توسط شهروندان ایران چنان ذلیل و تحقیر شده که حالا اصلاحطلب و اصولگرا از دعوهای زرگری دو دهه گذشته عبور کرده و با هم در جستجوی راهکاری برای حفظ نظام هستند.
اتاقهای فکر امنیتی اصلاحطلب و اصولگرا بطور متناوب و موازی، در کنار سرکوب وحشیانه، هر آنچه میتوانند پیاده میکنند تا شاید موج انقلاب ملّی را که حیات جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار داده آرام کنند.
در آنسو اما تلاش برخی اصلاحطلبان برای ورود به موج خیزش مردمی با هدف مصادرهی آن نیز کارساز نشد و مردم همانطور که از دی۹۶ با صراحت از تمام شدن ماجرای اصلاحطلب و اصولگرا گفتهاند، اکنون نیز نشان میدهند که حنای اصلاح و تحول هیچ رنگی ندارد!
برخی تحلیلگران بیانیه میرحسین موسوی را در همین چارچوب ارزیابی میکنند که با هدف جذب بخشی از ظرفیت معترضان منتشر شده آنهم در حالی که جریان حامی وی در همان سال ۸۸ و در جنگ قدرت درون نظام نیز پشت مردمی را که در خیابان کشته میشدند خالی کرد.
از سوی دیگر، بیانیه موسوی و سپس بیانیه خاتمی که حتا تصمیم به تغییر را با پاسخ آری یا نه به تغییر قانون اساسی در یک رفراندوم، به همین نظام میسپارد، نشان میدهد که با وجود ابراز تمایل آنها به تغییر قانون اساسی که زمانی خاتمی آن را «خیانت» نامیده بود و موسوی به دنبال اجرای «اصول مغفول» آن بود، هنوز بخشی از جریان اصلاحطلب که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی حتا به آرای باطله هم باخت، همچنان در توهم بسر میبرد.
یکی دیگر از اقدامات اخیر جمهوری اسلامی برای خاموش کردن جنبش آزادیخواهانه مردم در ترفندی به عنوان «بسته امتداد وحدت» ارائه شده است. این بسته حاوی «عفو» زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان جنبش اخیر، «عفو» دانشجویان و استادان، و «عفو» ایرانیان خارج کشور و فراهم کردن مسیر بازگشت آنها به میهن بدون پیگرد قانونی است!
فریبِ «امتداد وحدت» که با موافقت علی خامنهای از سوی دولت «قاضی مرگ» ارائه شده و بخشی از آن با آزادی شماری از زندانیان سیاسی به اجرا درآمده از یکسو بیانگر عقبنشینی و استیصال نظام است و از سوی دیگر نقشی در کاهش خشم و انزجار مردم بازی نمیکند. ضمن اینکه نکاتی وجود دارد که توجه به آنها این فریب را بیشتر روشن میکند. مثلا اگر بنا به «عفو» زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان است چرا اینهمه تبلیغ برای اعتصاب غذا و آزادی یک زندانی اصلاحطلب مانند فرهاد میثمی صورت گرفته که اساسا حکم زندان او پایان یافته و به هر حال باید آزاد میشد! همزمان چرا یک زندانی مشروطهخواه مانند خالد پیرزاده که حتی بر اساس قوانین فشل و غیرانسانی جمهوری اسلامی هم باید از سال پیش به مرخصی فوری درمانی اعزام میشد با وجود جسم بیمار و از کار افتاده آنقدر در زندان نگه داشته شد تا حال با «عفو» خامنهای آزاد شود و به آیسییو گردد؟! از سوی دیگر، کدام «عفو» وقتی شهروندان از جمله دانشجویان همچنان با صدور احکام زندان و احضار و دادگاه روبرو هستند؟!
واقعیت اینست که جمهوری اسلامی برای آزادی شهروندان و لغو احکام تعلیق دانشجویان هیچ منّتی نمیتواند بر سر مردم بگذارد چون اساسا بازداشت آنان و انواع فشارها علیه آنها همگی غیرقانونی، غیرانسانی و تباهکارانه بوده است!
در واقع چنته جناحین جمهوری اسلامی نیز خالیست و اتاقهای فکر نظام تا کنون در پیشبرد سناریو برای انحراف انقلاب ملی ایران ناکام ماندهاند.
اینهمه همراه با بحران اقتصادی گسترده که شواهد از تشدید آن در ماههای آینده حکایت دارند، در کنار ساختار ناکارآمد نظام که برای بحرانها هیچ راهکار عملی ندارد، در حال رقم زدن آیندهای سرنوشتساز برای ایران است. آیندهای که در آن هیچ چشماندازی برای جمهوری اسلامی دیده نمیشود.
برگرفته از کیهان لندن