الاهه بقراط و حامد محمدی
هرچند تظاهرات خیابانی در ایران با سرکوب وحشیانه، اجرای چند حکم اعدام و بازداشتهای گسترده و فشار بر خانوادههای جانباختگان و زندانیان فروکش کرده اما مقامات حکومت نیز از بحرانی که پیش روی نظام قرار دارد با خبرند. به ویژه آنکه اعتراضاتی که خود مردم آن را «انقلاب» خواندهاند، به چرخش سیاست در کشورهای غربی انجامیده است. جامعه جهانی و افکار عمومی کشورهای مختلف هرگز تا این اندازه در مقابله با نظام جمهوری اسلامی و درک ضرورت تغییر شرایط، همگرا با یکدیگر و همچنین همسو با منافع و حقوق مردم ایران نبوده است.
تلاش برای بقا به هر قیمت
بحران فراگیر نظام واقعیتی است که از سوی مقامات و تحلیلگران و رسانههای وابسته داخلی نیز بر آن تأکید شده است. آنها میدانند اعتراضات انقلابی در شرایط فعلی چیزی جز آتش زیر خاکستر نیست و در نخستین فرصت دوباره، و آنگونه که تجربه سالهای گذشته نشان داده است، با شدت بیشتر ادامه خواهد یافت. از همین رو به اشکال مختلف تلاش میکنند یا توجهات را دوباره به سوی «توافق اتمی» جلب کنند و یا با تزریق یأس و ناامیدی چنین القاء کنند که انقلاب آزادیخواهی مردم شکست خورده است.
از سوی دیگر، اتاقهای فکر امنیتی نظام از طریق نیروهایی که اتفاقا برای چنین روزهای مبادایی در آب نمک خواباندهاند، تلاش میکنند همبستگی ملی در داخل و همچنین بین داخل و خارج را با جنجال و انواع تفرقه از جمله بر سر اصولی که بدون آنها انقلاب آزادیخواهی کنونی اساسا از مفهوم تهی میشود، به انحراف کشانده و همگرایی و پشتیبانی دمکراسیها از جایگزینی نظام جمهوری اسلامی با یک نظام دمکراتیک و مبتنی بر حاکمیت ملی را با بنبست روبرو سازند.
روشن است که اتاقهای فکر نظام همواره نه با اصولگرایان بلکه توسط کارگزاران و اصلاحطلبانِ تحولخواه در چارچوب «جمهوری اسلامی» پر شده است. در شرایط بحرانی کنونی به نظر میرسد آنها از جمله منتظرند تا شاید مرگ خامنهای فرصتی در اختیار آنها بگذارد تا نظام را به شکلی استحالهیافته که از زمان علی اکبر رفسنجانی مطرح بوده ادامه دهند. بر اساس تجربه و آنچه از نظرات و سیاستها انتشار مییابد، یکی از اهداف مهم این تلاش، مقابله با ملیگرایی و پهلویهاست و برای رسیدن به هدف، اگر مجبور شوند، از گروههای تجزیهطلب و امثال مجاهدین خلق نیز یاری خواهند گرفت. نشانههای چنین سیاستی را این روزها به فراوانی میتوان در رسانههای داخلی ایران دید.
عادینمایی شرایط بحرانی
مدتی است حکومت پروژه «عادینمایی» را آغاز کرده و دستگاههای تبلیغاتی نظام و مقامات اصرار دارند چنین نمایش دهند که همه چیز آرام است و وضعیت کاملا عادیست! اما ادامه فیلترینگ و سانسور پلتفرمهای مجازی همراه با تداوم قطع و تضعیف اینترنت، در کنار استقرار نیروهای امنیتی در گوشه و کنار شهرها و همچنین ادامه اعتراضات در گوشه و کنار ایران نشان میدهد که اصلا چنین نیست!
اینهمه جدا از شرایط اقتصادی اسفبار و گرانی نجومی ارز و کالاهای ضروریست که حکومت هیچ راهکاری برای مهار آن ندارد چه برسد به اینکه بتواند بر آن غلبه کند.
شرایط بینالمللی نیز اصلاً به نفع جمهوری اسلامی نیست هرچند که برخی رسانهها از جمله روزنامههای خارجی تلاش میکنند در همسویی با سیاست عادینمایی جمهوری اسلامی، دوباره موضوع توافق اتمی را به خبر عمده تبدیل کنند. آنهم در حالی که دولتهای خارجی به ویژه اروپاییها در چهار ماه گذشته بیشتر از آنکه با مقامات جمهوری اسلامی مراوده داشته باشند شنونده مواضع مخالفان جمهوری اسلامی بودهاند.
در چنین شرایطی هرقدر تأثیر فعالیتهای اپوزیسیون از جمله تظاهرات و راهپیماییهای مداوم در شهرهای مختلف جهان بر تصمیمات و اقدامات دولتهای غربی در مورد جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده، کارآیی دستگاه به اصطلاح دیپلماسی جمهوری اسلامی که حتا از پشتوانه تحرکات نظامی و تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز برخوردار است تضعیف شده است. موضوع تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تصویب آن در پارلمان اروپا، حتا اگر شورای وزیران خارجه اتحادیه اروپا آن را تصویب نکند، بیش از پیش به انزوای سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی انجامیده به ویژه آنکه همزمان چندین کشور به تحریم دهها مقام و فرد و نهاد وابسته به رژیم پرداختند.
به این ترتیب، به پشتوانهی انقلاب مردم ایران و جانفشانی آنها در وحشیانهترین شرایط سیاسی و اقتصادی که جمهوری اسلامی به آنها تحمیل کرده، میدان تاخت و تاز بینالمللی از جمهوری اسلامی گرفته شد و در اختیار مخالفان رژیم قرار گرفت. مخالفانی که از چهرههای سیاسی جدی تا «اینفلوئنسرها»ی شبکه مجازی را در بر میگیرد و چنانکه شاهزاده رضا پهلوی نیز تأکید کرده است، هر کدام نقش خود را ایفا میکنند. همین مجموعه سبب شد تا در نشست ۲۹ دیماه پارلمان اروپا که در آن رأی به تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داده شد، اعضای پارلمان سخنانی بر زبان آورند که مخالفان دمکراسیخواه جمهوری اسلامی چهار دهه است تکرار میکنند اما غرب هیچ گوش شنوایی برای آنها نداشت.
ایرانیان خارج کشور در خدمت ایران متحد
در حالی که قدرتهای بینالمللی در تمام سالهای گذشته ترجیح میدادند تا در مماشات با جمهوری اسلامی به مهار جنگافروزی و ماجراجوییهای اتمی و تروریستی آن بپردازند، اما در عمل دیدند که اینهمه نه تنها به افزایش و گسترش پروژههای نظامی و تسلیحاتی آن انجامید بلکه از اواسط تابستان روشن شد که در تجاوز روسیه علیه اوکراین نیز رژیم اسلامی در برابر اروپا قرار گرفته است! انقلاب آزادیخواهی ایرانیان در چنین صفبندی پس از قتل حکومتی مهسا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ شعلهور شد و ادامه یافت.
با وجود هزاران خبر و تصویر و ویدئویی که از اعتراضات مردم و سرکوب وحشیانهی آنان در فضای مجازی منتشر میشود اما مسئولیت اصلی رساندن صدای مردم داخل ایران به گوش رهبران غرب به عهده ایرانیان خارج کشور افتاد و آنها با هر تعلق سیاسی و اجتماعی این وظیفه را به بهترین شکل به انجام رسانده و میرسانند. البته جمهوری اسلامی نیز بیکار ننشست و یکی از مهمترین حربههای خود را که از زمان روی کار آمدنش همواره برای سرکوب استفاده کرده، به کار انداخت: تفرقه با اختلافات و تنوع قومی و مذهبی که نه نقطه ضعف بلکه همواره اساس قوت ایرانیان بوده است. حربهای که تا کنون با همبستگی ملی در کشور و همگرایی داخل و خارج ناکار مانده اما نباید قدرت تخریب آن را دستکم گرفت.
در این میان، همراه با شعارهای مردم معترض در طول انقلاب کنونی که مرتب بر همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی تأکید داشته، بخش بزرگی از گروههای سیاسی و فعالان سیاسی و مدنی خارج کشور نیز بر سه اصل تمامیت ارضی، ایجاد یک نظام دموکراسی سکولار مبتنی بر حقوق بشر و حق مردم برای تعیین شکل نظام سیاسی ایران آینده از طریق انتخابات آزاد اتفاق نظر دارند و بسیاری از چهرههای شناخته شده و شماری از گروهها و تشکلهای ملیگرا و ایراندوست بر همین اساس اعلام موضع کردهاند.
یکی از محورهای مشترک گروههای دمکراسیخواه که فراتر از تعلقات سیاسی خود بر منافع ملی و آزادی و امنیت و رفاه مردم ایران تمرکز دارند، دیدگاه آنها در مورد نقش ویژه شاهزاده رضا پهلوی به عنوان یک شخصیت سیاسی دمکرات ملی و بینالمللی و آگاه و شفاف است که میتواند مدافع حقوق مردم ایران و صدای آنها در مجامع جهانی و گفتگو با مقامات دولتی و سیاستمداران باشد.
در همین ارتباط، وی پس از استقبال گسترده از کارزار وکالت سیاسی در بیانیهای بار دیگر دست همکاری به سوی سایر دموکراسیخواهان دراز کرد و اعلام نمود «ابراز عمومی این اعتماد، از جمله این امکان را به من و دیگر افراد مورد وثوق شما میدهد تا با قدرت و صراحت بیشتری به نمایندگی از شما در سطح بینالمللی گفتگو و مذاکره کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین در مصاحبه با «اسکای نیوز» بار دیگر اعلام کرد «در تمام ۴۳ سال گذشته تأکید کردم که تنها هدفم رساندن ایران به نقطهای است که مردم ایران در انتخاباتی آزاد و منصفانه در مورد آینده خود تصمیم بگیرند. در این لحظه باید با صدایی متحد صحبت کنیم که خواست اصلی و اساسی هموطنان در ایران است.»
در تضاد با این مسیر روشن است که هم جمهوری اسلامی و هم مدافعان پیدا و پنهان آن از یکسو با تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط اتحادیه اروپا مخالفت میورزند و از سوی دیگر هر سنگی که بتواند در این راه میاندازند تا از رسیدن جامعه به آن «نقطهای که مردم ایران در انتخاباتی آزاد و منصفانه در مورد آینده خود تصمیم بگیرند» جلوگیری کنند.
برگرفته از کیهان لندن