روشنک آسترکی
انقلاب ملی در ایران در دوازدهمین هفته خود قرار دارد و پایداری مردم به زودی وارد چهارمین ماه میشود. خیزش اخیر که با وجود انوع سرکوب سه ماه دوام آورده، با قتل حکومتی مهسا امینی ۲۲ ساله توسط مأموران گشت ارشاد از ۲۶ شهریورماه پس از خاکسپاری وی در آرامستان سقز آغاز شد و به سرعت درون خود به بازتولید و تکامل خویش پرداخت و برای براندازی جمهوری اسلامی پیش میرود.
آمارها نشان میدهد مردم در بیش از ۱۶۰ شهر ایران تجمع و تظاهرات برگزار کرده و ۱۴۳ دانشگاه در سراسر کشور شاهد تحصن، تجمع و اعتراضات گسترده دانشجویان بوده است. مردم همچنین طی فراخوانهای ملی دو دوره اعتراضات و اعتصابات سه روزهی موفق را برگزار کردند. نخستین دور به مناسبت سالگرد جانباختگان اعتراضات سراسری آبان۹۸، در روزهای ۲۴ تا ۲۶ آبان امسال برگزار شد و دومین دور در هفتهای که گذشت از روز ۱۴ تا ۱۶ آذرماه برگزار گشت.
در دور نخست اعتراضات و اعتصابات سه روزه، تجمعات خیابانی و دانشگاهی محور تحرکات جامعه قرار گرفت و بازاریان نیز در دهها شهر ایران اعتصاب کردند. در دور دوم که طی روزهای گذشته برگزار شد اما مردم با هوشیاری تغییر تاکتیک دادند و اعتصابات بازار در مرکز توجه قرار گرفت. مغازهداران در دستکم ۵۰ شهر به اعتصابات سراسری پیوستند و همزمان کارگران در چند کارخانه بزرگ اعتصاب کردند. مأموران حکومتی که خود را برای سرکوب خیابانی معترضان آماده کرده بودند، با اعتصاب بازار غافلگیر شدند. از یکسو مقامات و رسانههای حکومتی به انکار اعتصابات پرداختند و از سوی دیگر مأموران را به سراغ مردم فرستادند تا با فشار و تهدید و علامتگذاری مغازههایشان را باز کنند! صدها ویدئوی منتشرشده گواه بر اعتصاب گسترده بازار در این سه روز است بطوری که از آن به عنوان بزرگترین اعتصاب بازار در تاریخچه جمهوری اسلامی تا کنون نام برده میشود.
حمایت گسترده بازاریان در دهها شهر از فراخوان ملّی اعتراضات و اعتصابات سه روزه در حالی بود که پیشتر نهادهای امنیتی به همراه اداره اماکن که ناظر بر فعالیت بازاریان است، تهدیدهای گستردهای را علیه بازاریان سازمان داده بودند. پلمب مغازه، لغو جواز کسب، تشکیل پرونده امنیتی-قضایی و بازداشت از جمله تهدیدهایی هستند که از سوی ماشین سرکوب جمهوری اسلامی علیه بازاریان به کار گرفته شد.
همبستگی ایرانیان در هر نقطه کشور و جهان
خیرش ملی تا کنون در کنار پیام روشن «نخواستن جمهوری اسلامی و مبارزه با آن»، تبلور همبستگی و پیوستگی مردم بوده است. این پیوستگی و همبستگی سبب شد شهرها و روستاها از مرکز تا گوشه و کنار ایران به این خیزش بپیوندند. مردم بدون اینکه توسط یک رهبری واحد یا بطور عمودی و هرمی هدایت شوند، در مسیری متحد پیش رفتهاند. این خیزش عمومی و سرتاسری باعث شد که نیروی «مردم متحد» در برابر جمهوری اسلامی بیش از پیش به نمایش گذاشته شود. نیرویی که خواهان برافتادن این نظام است. هرچند پیشینهی ظهور این نیرو به اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ باز میگردد اما این نیرو در خیزش اخیر بیش از پیش سراسری و گسترده شد و با مقاومت چند ماهه و تاکید بر براندازی نشان داده است که قصد سکوت و خاموشی و از میدان به در رفتن ندارد.
از سوی دیگر، این نیرو هویت ملی خود را با شعارها و اقدامات ابتکاری نشان داده و مرزبندی آشکار و پیگیرانه هم با نظام جمهوری اسلامی و هم با جریانات فرقهای داشته و اجازه نداده این خیزش با مناسبات ایلی و قومی و مذهبی پراکنده شده و به مسیرهای غیرملی هدایت شود. از جمله وقتی در استان کردستان سرکوب حکومتی شدت پیدا میکند، شهروندان در تبریز شعار میدهند «آذربایجان بیدار است، پناه کردستان است» و شهروندان در تهران میگویند «کردستان کردستان چشم و چراغ ایران» و وقتی در زاهدان مردم معترض به گلوله بسته میشوند، مردم در سراسر ایران میگویند «از تهران تا زاهدان جانم فدای ایران!»
این مردم در خیابانهای ایران هستند که ماهیت خیزش خود را به عنوان یک انقلاب ملی حفظ کرده و ادامه میدهند. این انقلاب ملی همانطور که شعارهای خود را سر میدهد در خارج و داخل مخالفان پرچم شیروخورشید را که نمادی برای تأکید بر هویت این انقلاب است، ناکام گذاشته و توانسته آن را به عنوان پرچم ملی و تاریخی ایران به صحنه برگرداند.
نقشآفرینی جامعه ایرانیان مهاجر در سه ماه گذشته نیز در خدمت همین ویژگیهای انقلاب ملّی ایران بوده است. ایرانیان خارج کشور در کشورهای مختلف با برگزاری صدها تجمع و راهپیمایی در شهرهای کوچک و بزرگ جهان، همراهی و همصدایی خود را با ایرانیان درون کشور نشان داده و در برافراشتن پرچم شیروخورشید به عنوان یکی از نمادهای وحدت ملّی علیه جمهوری اسلامی نقش مهمی بر عهده گرفتهاند. این نقش اما ابعاد دیگری هم دارد: منزوی کردن لابیگران و مدافعان پیدا و پنهان جمهوری اسلامی در محافل خارجی، ارتباط با قانونگذاران و دولتها در کشورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی برای حمایت از مردم درون کشور و انزوای بیشتر جمهوری اسلامی از دیگر اقدامات مهم ایرانیان خارج کشور در سه ماه گذشته است.
به بیان دیگر، مردم ایران در داخل و خارج نشان دادهاند که در مسیر انقلاب برای آزادی، فارغ از تبار، زبان، دین و مذهب، طبقه درآمدی و تحصیلی، یا شهر و روستای محل سکونت، همبسته ایستادهاند تا حکومتی را براندازند که چهار دهه همه ایرانیان را از حقوق طبیعی و شهروندی محروم و میان ملت ایران خطکشی کرده و با آپارتاید فراگیر و جداسازیهای مختلف، ایران را به مسیر فلاکت و ویرانی هدایت کرده است.
در شکست جمهوری اسلامی از مردم متحد تردیدی نیست!
در آنسوی معادله انقلاب اما جمهوری اسلامی از یکسو با سرکوب گسترده و از سوی دیگر با سناریوهای آبروباخته تلاش کرده مردم را به خانهها براند اما تا کنون با قدرت مردم متحد ناکام مانده است.
آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای حقوقبشری نشان میدهد که تا کنون بیش از ۱۸ هزار و ۲۰۰ معترض در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند که حدود ۶۰۰ دانشجو در میان آنها وجود دارد. در فایل درزیافتهی بولتن محرمانه خبرگزاری فارس اما حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شمار بازداشتشدگان را حدود ۳۰ هزار نفر عنوان کرده است!
از میان این تعداد بیش از ۲۶ نفر تا کنون با اتهام واهی «محاربه» و «افساد فی الارض» روبرو هستند که دست «قاضی» و حاکم شرع را برای صدور حکم «اعدام» علیه این شهروندان باز خواهد گذاشت. دستکم برای ۱۰ نفر تا کنون حکم اعدام صادر شده و رئیس قوه قضاییه در هفتهای که گذشت از اجرای سریع این احکام خبر داد. در همین ارتباط، صبح پنجشنبه ۱۷ آذرماه، حکم اعدام محسن شکاری جوان ۲۳ ساله به اتهام «مسدود کردن خیابان ستارخان» و «زخمی کردن یک بسیجی» اجرا شد. جمهوری اسلامی در حالی محسن شکاری را با دار به قتل رسانده که بسیجی سرکوبگر فقط ۱۳ بخیه خورده و حتی بستری هم نشده بود. سازمانهای حقوق بشری نسبت به اعدام گسترده معترضان بازداشتشده توسط جمهوری اسلامی با هدف سرکوب اعتراضات مردم هشدار میدهند.
سرکوبهای سازمانیافته حکومتی اما به دستگیری و صدور حکم اعدام محدود نمیشود. کشتار و بازداشت و شکنجه کودکان زیر ۱۸ سال، ربودن و خاکسپاری مخفیانه پیکر جانباختگان، اخراج افرادی که در اعتراضات حضور داشته و شناسایی شدهاند با فشار به کارفرما، احضار و تهدید تلفنی شهروندان اعم از بازاریان و فعالان صنفی تا دانشجویان و فعالان سیاسی و مدنی، تعلیق از تحصیل و ممنوعیت ورود دانشجویان به دانشگاه، تهدید دانشآموزان توسط کادر مدیریت برخی مدارس، پلمب محل کار، اذیت و آزار خانواده بازداشتشدگان و جانباختگان و آزار روانی و قضایی خانوادههایی که عزیزانشان توسط حکومت کشته شدهاند و قطع اینترنت و خطوط تلفن نمونههای دیگری از سرکوب هستند.
در این میان، یکی از نیرنگهای اتاق فکر امنیتی نظام برای منحرف کردن یا از بین بردن انگیزه شهروندان معترض، انحراف این خیزش ملی از مسیر اصلی و دامن زدن به ترفند همیشگی جداسازی از جمله جنسیتی بود! در ابتدا تلاش شد انقلاب مردم ایران صرفا «انقلاب زنانه» و فقط علیه «حجاب اجباری» معرفی شود اما مردم با هوشیاری به شعار مهم «زن زندگی آزادی» که به سرعت جهانی شد، بخش دوم «مرد میهن آبادی» را افزودند تا نشان دهند انقلاب آنها مختص بخشی از جامعه و فقط برای حقوق زنان نیست بلکه پای «میهن» و «آبادی» در کنار «آزادی» برای زن و مرد در میان است!
همزمان ترفند دیگر جمهوری اسلامی این بود که انقلاب مردم ایران را به گروهها و احزاب قومگرا و تجزیهطلب پیوند بزند. گذشته از اظهارات صریح و میهندوستانهی خانوادهی مهسا امینی در همان روزهای نخست، آگاهی و همبستگی مردم تا کنون سناریوهای نظام و صادراتیهای آن و همچنین افراد و جریاناتی را که قصد داشتند اعتراضات سراسری ایرانیان را به خدمت اهداف گروهی و حزبی خود بگیرند نقش بر آب کرده است؛ تلاش نه برای به پیروزی رساندن انقلاب ملی ایران و تأمین حاکمیت ملی بجای حکومت مذهبی و فرقهای، بلکه با هدف حفظ «جمهوری» بدون پسوند «اسلامی» و ماندن در مسیر انقلاب تباه ۵۷ با شعارهای نمایشی «ائتلاف» بین افراد و گروههای متناقض و «رهبرسازی» از میان افراد کج و معوج نیز از این جملهاند.
به بیان دیگر، هر اندازه مردم پیش رفته و با وجود سرکوبها، در براندازی جمهوری اسلامی همبستهتر و قویتر و راسختر شدهاند، به همان اندازه سناریوهای نظام و افراد و گروههای دچار توهم «خودبرتری» و«خود محق پنداری» به حاشیه رانده شدهاند.
در حال حاضر، جمهوری اسلامی که هم مشروعیت و هم ترفندهایی مانند «اصلاح» و «تحول» و «عدالت» را از دست داده، در صحنه جهانی نیز به شدت تحت فشار قرار دارد، فقط میتواند به سرکوب اتکاء کند! اما این ابزار نه تنها مردم را دلسرد نکرده بلکه هزینه را برای جمهوری اسلامی هم امروز و هم فردا که مقاماتش به محاکمه کشیده میشوند به شدت افزایش خواهد داد.
این حکومت شکاف عمیق میان خود و ملت را که طی چهار دهه شکل گرفته، با خون پر کرده و بر آن تکیه زده است! در مقابل، مردم یکبار دیگر از دی ۹۶ به بعد ثابت کردند که خیزش انقلابی ۱۴۰۱ نیز با همان اهدافی پیش میرود که شاهزاده رضا پهلوی بارها تکرار و تأکید کرده: حفظ تمامیت ارضی کشور، جدایی دین از حکومت، اجرای اعلامیه حقوق بشر و ملحقاتش و یک نظام دمکراتیک که نوع آن با رأی مردم تعیین خواهد شد.
برگرفته از کیهان لندن