ایران پرس نیوز
۵۶ روز است ایرانزمین شرایطی را میگذراند و مراحلی از تحول سیاسی و اجتماعی را رقم زده است که از پس هر تحولی، شاهد بروز یک ویژگی جدید هستیم. در این ۵۶روز، ویژگیهایی محقق شدهاند که مجموع آنها، تصویری از ایرانی دیگر و بهتر ارائه میکنند.
قیام و خیزش آنقدر اجتماعی شده است که اکسیژن آن، درها و پنجرهها را دقالباب کرده و از آنها گذشته است. امواج انگیزش و خیزش علیه تاریخچهٔ سراسر جنایت نظام ولایی در پیشروی است و ساحل بیتفاوتی مدام در حال عقبنشینی.
هیبت سپاهی که مدعی مبارزه با داعش بود فرو ریخته است و نوک پیکان ترس بهجانب خودش و کل نظام برگشته است. این حاکمیت ولایی است که از قدرت لایزال مردمی که به میدان آمده و میآیند، هراسناک شده، از تعادل خارج شده، دچار انواع شکاف سیاسی و ساختاری شده و نمیداند چه تاکتیک مناسب حال نظام را اتخاذ کند.
نیروی شگرف و ارادهٔ زنان برای درهم شکستن زنستیزیِ ذاتیِ نظام ولایت فقیه، پا به عرصهٔ پیشتازی و رهبری نهاده است. زنان با خونشان، گشت ضدمردمی و سرکوبگر اغفال را قاطعانه شکست دادند و قانون آخوندساختهٔ حجاب اجباری را به چالشی بزرگ در درون نظام بدل نمودهاند.
سرریز شدن آثار حقانیت، مردمی و گستردگی قیام به درون حاکمیت و بهدنبال آن، بروز بحران های لاعلاج در رأس و بدنهٔ سیاسی و نظامی رژیم ملایان را شاهدیم.
در یک روند تکاملی از سال ۸۸ تا ۱۴۰۱ با پیمودن تمام مراحل قانونی و مدنی برای احقاق مطالبات و به بنبست رسیدن همهٔ آنها، مردم معترض به آشتیناپذیر بودن با این حاکمیت رسیدهاند. اکنون در کف خیابانها، حقانیت مقابله جويی و قاطعیت در برابر جنایتکارترین حکومت تاریخ ایران بهاثبات رسیده است.
سنت هایی مثل مراسم چهلم جانباختهگان، بلای جان دستگاه سرکوب نظام شدهاند. این سنت ها بهدلیل پایگاه اجتماعیشان، یکی از مصادر ترویج حقانیت قیام و نیز طرد و نفی نظام شدهاند.
حضور بیهمتای ایرانیان خارج کشور در پیوند و همبستگی و همیاری با قیام که بیشک تأثیر فراگیری بر خطمشی سیاسی اروپا و آمریکا در مورد آیندهٔ ایران خواهد داشت.
استمرار پایداری و قیام، موجب حمایت بینظیر جهانی از آن و از حقانیت سیاسی و حقوق بشریاش شده است. این حقانیت را باید در موضع وزیر خارجه فرانسه متبلور دید که حق مقاومت مشروع مردم و قیامآفرینان را بهرسمیت شناخت. همین حقانیت باعث شده است که اتحادیه اروپا مترصد وارد کردن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی شود.
گسترش اجتماعی و مشروعیت قیام باعث شده است که برای اولین بار شاهد بحران انتخاب در میان سلبریتیهای ایران باشیم. سلبریتیهایی که معمولاً پلی یا واسطی میان حکومت و مردم بودهاند. در سه دههٔ گذشته سلبریتیها بخشی از نیرو و انرژی جامعه را گرد خود داشتهاند. دلیل آن واضح و روشن است؛ هنگامی که در یک جامعهٔ غیردمکراتیک و دیکتاتورزده امکان فعالیت سیاسی آزاد نیست، سلبریتیها نقش تخلیهٔ انرژیهای اجتماعی را دارند. از این روز دیکتاتورها بهطور عام روی سلبریتیها سرمایهگذاری کلان میکنند. اکنون قیام مردمی، فراخوان به تعیینتکلیف همگان با حاکمیت قرونوسطایی جمهوری اسلامی داده است.
اتاق فکر نظام و شخص خامنهای در شناخت و تحلیل علمی قیام مهر و آبان ۱۴۰۱، درمانده و مستأصل شدهاند. خامنهای با وصل کردن عناصر قیام به آمریکا و اسراییل و یأجوج و مأجوج، سطح خودش را به یک ابله مادون علم سیاست نازل نمود.
قیام مردم ایران اکنون غنی از نمادهای تکاندهندهای شده است که راه خود را به همهٔ رسانههای جهان گشوده است. حمایت سراسری که کردستان و بلوچستان از مردم شهرهای مختلف ایران دریافت کرد، همبستگی عمیق میان اقوام مختلف کشور را به رخ کشید؛ این همبستگی شکوهمند، شکست دیگری برای حاکمیت ضد ایرانی بهشمار میآید که سالها تلاش میکرد با اتهام و اراجیف «تجزیه طلبی» اقوام ایرانی را به جان یکدیگر بیندازد تا خود را تثبیت و تقویت کند. اما اکنون از شمال و غرب و مرکز فریاد برمیخیزد که «زاهدان کردستان، چشم و چراغ ایران». این صدا و این همبستگی و این نمادها قطعاً سرعت قطار سرنگونی را بیشتر میکند، این حقیقت را خامنهای و پاسدارانش بیش از همه میفهمند!
و در پایان باید گفت نسلهای ضد نظام ولایت فقیه در گسترشی تصاعدی، آنگونه تکثیر شدهاند که دیگر هیچ چشماندازی برای تثبیت نظام ولایت فقیه باقی نمانده است. از این رو رژیم حاکم دچار چنان شکاف عمیق با جامعهٔ ایران شده که فقط اخراج آن بهعنوان یک اشغالگر بیگانه در منظر مردم ایران است.