مهرداد خردمند پارسی
پیشگفتار
در آستانه انقلاب مردمی در ایران نگاهی به برخی از قوانین شریعت و ستم های جمهوری اسلامی در درون ایران با توجه ویژه به سرکوب زنان می کنیم که مرکز ثقل مبارزه و خیزش آزادی‌بخش نو در ایران است. این فرنگیس های نوجوان و گیس بریده و واقعی با اراده ای استوار برای زندگانی سربلند و آزاد برخواسته اند تا به حکومت ستمگر علی خامنه ای پایان دهند و مردم را از شر این حکومت ولایت وقیح و قانون شرعی اش برای همیشه آزاد کنند.
قانون شریعت و زن ستیزی
1) جمهوری اسلامی با شعار قهرآمیز «هم روسری، هم توسری» آزادی زنان را از نخستین روز بدست گرفتن قدرت با حجاب اجباری از آنها، سلب نمود. این سیاست زن ستیزی به سیاست رسمی دولت دگرگون شد و زنان را شهروند درجه دویم نمود. موفقیت در سرکوب حقوق زنان بر گستاخی آنها افزود و به دنبال آن نقض حقوق بشر برای همه غیر باورمندان با برنامه ولایت فقیه، سیاست رژیم گشت.
2) قانون شریعت بر سنگ سرکوب حقوق زنان بنیاد شد و قوانین دیگری در همین راستا برای خوار کردن زنان وضع گردید. برای نمونه ماده 300 : دیه قتل درجه نخست یا دویم برای زن مسلمان 50 شتر است. مسأله 435: دیه مرد مسلمانی که بیضه چپ خود را از دست می دهد 66 شتر و بیضه راست او 34 شتر است. از دست دادن هر دو 100 شتر است. شگفت آور است که جان یک زن از بیضه چپ مرد کم ارزش تر است! چرا اسلام دین تازی تا این حد به جنسیت، مردانگی، نابرابری زن و مرد، بیضه و مخالفت با شادی می پردازد، تا کنون بدست رهبران اسلامی هیچ فرقه ایی توجیه نشده است. رهبران آنها مشتی نر سالمند و درمانده از نگر جنسی هستند و حکومت خود را با کمک لات ها و نهادهای سرکوب مانند سپاه، بسیج و گشت ارشاد و لباس شخصی ها به دیکران تحمیل می‌کنند. در برابر پیش از ورود این تازیان به پردیس ایرانی و در آموزش های زرتشتی، زن و مرد برابر و دارای حقوق یکسان بودند. هرجا که اشو زرتشت با مردم سخن می‌گوید زن و مرد را هر دو با هم یاد می‌کند. در نامه‌های دینی نیز از زنان و مردان نیک و پارسا هر دو نام برده شده است(گات‌ها هات ۳۰ بند۲). خامنه ای و حسن نصرالله گجستک می گویند که پیش از اسلام ایران چیزی نداشت! تا سِیَه روی شود هر که در او غَش باشد. کار این گجستک ها از سیاهی هم گذشته است.

3) جمهوری اسلامی حریم خصوصی را به رسمیت نمی شناسد و زنان را در داخل خودروی خود به خاطر بدحجابی به ویژه با دست درازی های گشت ارشاد، آزار می دهد.
4) جمهوری اسلامی کودک همسری را ترویج می کند و زن حق سرپرستی فرزندان پس از هفت سالگی را ندارد. زن در جامعه باید با پروانه از شوهرش خارج شود و بدون آن حق معاش از شوهر نمی تواند داشته باشد. به گفته دیگر مرد مالک زن و نه همسر او است و اسلام زن را موجودی ناتوان می پندارد.
5) بخاطر بدآموزیهای اسلامی و تملک زن به نرها و نه خود، قتل ناموسی و سنگسار در جمهوری اسلامی صورت می گرفت.
6) به دلیل دزدسالاری، الیگارشی، فقدان شایسته سالاری، خویشاوند سالاری برای انگل زاده ها و سوء مدیریت اقتصادی، فقر گسترده باعث استیصال زنان و تن فروشی داوطلبانه برای زنان عادی و تحصیلکرده برای ماندگاری و مراقبت از خانواده شان شده است و به صورت بوم گیر در آمده است. این یکی دیگر از دستاوردها و رکوردهای جمهوری اسلامی است. ضحاک الله های اسلامی با ایجاد سد پیشرفت برای زنان، سبب بیشتر شدن این فساد شده اند و با توصیه های علم الهدی برای صیغه با مردان عرب عراقی، مهر تائید اسلامی نیز بر آن فساد زده اند! شرمتان باد. با این وجود تجاوز و آزار جنسی در جامعه اسلامی و بدست گماشتگانش هر روز رخ می دهد. پلشت ترین آن تجاوز به دختران باکره پیش از به دارزدن آنها بود و تجاوز به زندانیان زن و مرد در زندان رجائی شهر پس از انتخابات 88 در دنیا بسیار انعکاس پیدا کرد.
7) جمهوری اسلامی ناسازگار با شادی است و جلوی گوش دادن مردم به موسیقی و پایکوبی را می گیرد. زمانی گشت ارشاد کاست ها را از خودروها بیرون می آورد و خورد می نمود. در زمان دیگر همان دیش های فروخته شده به مردم بدست نیروهای دولتی، خورد می شدند تا دستر سی به ماهواره ها محدود شود و مردم در خانه تنها تلویزیون های "ریش و پشم" جمهوری اسلامی را ببینند و به مداحان گوش فرادهند و مشاهده گر پایکوبی و ریتم سینه زنی و زنجیر زنی مردان در هنگام عزاداری باشند. هیچ گونه آزادی برای موسیقی و پایکوبی در هیچ مکانی وجود ندارد. ولی انگل زاده ها به فساد اخلاقی غیر مجزا از هر نوعی در ایران و بیرون از آن مشغول هستند.
1) در شماره پیش گفتار بد رهبران جمهوری اسلامی به مردم مانند خمینی، احمدی نژاد و رئیسی را واکاوی کردیم. حال ببینیم محمدرضا شاه در مورد مردمش چه گفته است که با بیخردی به او توهین کردند. "از شاه پرسیدند چرا تو را شاه شاهان خطاب می کنند؟ گفت: همه مردم ایران شاهند و به همین دلیل به من شاه شاهان می گویند"! به رفتار جمهوری اسلامی با دشمنان اسلام بیشتر می پدازیم تا بدانید که این دین هرگز دین صلح نبود و نیست. ابوالفضل بهرام‌پور مدرس روش ترجمه و تفسیر بوده، و به گفته خودش بنیان گذار دفتر ترجمه و تفسیر دارالقرآن در «سازمان تبلیغات اسلامی تهران» است. او در مورد نحوه برخورد با معترضان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران در شبکه یک تلویزیون دولتی ایران گفت «طبق تفسیر آیه ۳۳ سوره مائده، دستگیرشدگان اعتراضات باید در همان نقطه‎ی جنایت در جلوی چشم مردم زجرکش شوند». او در ادامه افزود «همین جوانان اگر پیروز می‌شدند ما را می‌کشتند. آنها باید زجرکش شوند، اعدام با طناب‌دار، قطع دست راست و پای چپ. آنها را به یک کشتی کهنه در وسط دریا فرستاد، تا همان‌جا بمیرند». وی در یک برنامه تلویزیونی موسوم به دانش از قرآن گفت: اسلام معتقد است که دشمن خود را با شکنجه و عذاب و بدون رحم بکشید. برای نمونه بریدن دست راست، پای چپ و درآوردن چشم... پیش از کشتن. او معتقد است مرگ سریع رحمت بر دشمن است. این سیاست اسلامی پس از 1400 از بنیادش همچنان در دنیای امروزی بر سرکوب و نابود کردن مخالفان پافشاری می کند و با "مفسد فی الارض" نامیدند ناسازگاران، آنها را "مهدورالدم" می داند. بدین برداشت که خونشان ارزشی ندارد. خامنه ای نیز با دستاویز قرار دادن این حکم و خود را ولی فقیه پنداشتن به نیروهای سرکوبش فرمان آتش به اختیار و کشتن مفسدان فی الارض را بارها داده است.
(9امروزه در برخی از کشورهای اسلامی به ویژه عربستان و ایران قصاص به عنوان یک اصل قضایی پذیرفته شده‌است. در زمان حکومت پهلوی ها چنین چیزی مرسوم نبود. زمانی‌که آقای خمینی جبهه ملی را به‌دلیل انتقاد به لایحه قصاص که توسط برخی روحانیون تهیه شده مرتد نامید، مهندس بازرگان طی نامه سرگشاده‌ای به‌ این فتوا اعتراض کرد و آقای خمینی از شدت عصبانیت، در حالی که گونه‌هایش می‌لرزید، در تلویزیون اعلام کرد جبهه ملی کافر است و نهضت آزادی هم اگر این حکم را تایید نکند کافر است!(جلیل ضرابی)! خمینی به ظاهر عقب نشینی کرد ولی، امت همیشه در صحنه- "حزب الله و پوشاک شخصی ها" دفتر نهضت آزادی را برای همیشه بستند و خدمت ابراهیم یزدی و مهندس بازرگان، سحابی ... یا کرواتی های اسلامگرای به آخوندهای ناب محمدی که از زمان رضا شاه آغاز شده بود، پس از تحکیم قدرت روحانیت به پایان رسید. ننگ بر این نهضت آزادی و جبهه‎ی ملی که یک عمر پادویی برای مصدق اسلامگرای و حکومت خون آشام روحانیت نمودند. چه پرونده نگ آور و غیر علمی ای مهندس بازرگان با پدافند از مفهوم آب کر اسلامی تا چاکری برای خمینی از خود باقی گذاشت که روی سلمان فارسی را سپید کرد. او و همپالگی هایش یک عمر به فرهنگ ملی ایران خیانت نمودند.
(10 با وجود این محدودیت ها و موانع، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه های ایران را زنان تشکیل می دهند و این سبب دشواری های بیشتری برای زنان شده است، چون با وجود شایستگی، امکان "بالا رفتن اجتماعی" را ندارند و این سبب فشار بیشتر به آنها گشته است که جایی برای مصالحه با این رژیم برایشان باقی نمی گذارد. فساد و افتادن اقتصاد کلان به دست انگل زاده ها نیز بر این نابرابری و فشار افزوده است.

مبارزه نسل جوان
(1در 19 سپتامبر 2014 - شش جوان ایرانی - سه زن و سه مرد به دلیل حضور در یک ویدیو در حال پایکوبی با آهنگ "خوشحالِ" فارل ویلیامز که بازیگران زن بدون حجاب و با تماس با شریک مرد در حال پایکوبی دیده می شدند، دستگیر و به یک سال زندان و 91 ضربه شلاق محکوم گشتند. باری این آغاز اعلام شادی بجای گریه، زاری و شهادت برای نسل نو بود.
(2مخالفت با حجاب اجباری در 6 آذر 1396 بدست ویدا موحد، معروف به «دختران خیابان انقلاب» چند روز مانده به سال نو ایرانی آغاز شد و او در اعتراض، روسری سفید خود را از سر برداشت و به صورت نمادین سر چوب کرد تا همه این اعتراض را ببینند. به دنبال آن، بسیاری از زنان آن اقدام نافرمانی مدنی را تکرار کردند. با انقلاب کنونی و با شعله ور شدن آتش روسری سوزانی، خیزش آزادی خواهی زنان یک گام به پیروزی و رهایی نزدیکتر شده است.

راست) دختران خیابان انقلاب، چپ) اعتراض و حجاب سوزی در انقلاب ایران.

3)قتل ژینا(مهسا ) امینی بخاطر بدحجابی، مخالفت با حجاب اجباری و آزادی خواهی را حادتر نموده است. اعتراضات اکنون بسیار گسترده شده و حتی دانش آموزان دبیرستانی را نیز درگیر کرده است. در یک دبیرستان دخترانه دانش آموزان جوان دلیر یکی از بسیجی را از آموزشگاه با برافراشتن روسی های خود و پرت کردن زباله بسویش از مکان پاک آموزش بیرون کردند. این دلیری زمانی بهتر فهمیده می شود که پیش از این موج اعتراضات، مردان جاهل در خیابان های ایران خود را برای حسین پسر علی امام اول فرقه شیعه که به دلیل ستیز برای کسب قدرت بدست بستگانش کشته شد، خود زنی می کردند و گل به سر و بدن خود می مالیدن. علی و حسین افرادی هستند که کشتار و بدرفتاری با مردم ایران را در زمان تهاجم تازیان به ایران تایید کردند. تازیان وحشی بدون درد وجدان مردان ایرانی را کشتند و زنان و پسران بسیار زیادی را برای کامجویی به اسارت بردند و شمار زیادی را به بردگی گرفتند(شیخ عباس قمی).

راست) مردان مطیع، نادان و بیگانه با فرهنگ ایرانی، خود را برای حسین بن علی می زنند! چپ) دختران دلیری که روسری های خود را از سر برداشته و به نشانه سرکشی و آزادی خواهی برافراشته اند.

4 ) قدرت ولایت وقیح خودکامه بدست دختران نوجوان به چالش کشیده شده است. این دختران نسل دهه هشتادی با مبارزه قاطع آبروی از دست رفته پدران و مادران خود را به آنها برگردانده اند. این نسل جوان "نه روسری نه تو سری، آزادی و برابری" می خواهد. آنها بلند می گویند، "هر کسی بیطرفه، مسلمن بیشرفه". دیگر سیاست مصالحه با این رژیم درنده خو برای امکان نشان دادن "نرمش قهرمانانه" از سوی رژیم پذیرفتنی نیست.
5) درد این نسل و مبارزه آنها برای خواسته های است که گسترده تر از رفع حجاب است. درد این نوجوانان فقر پیره مرد فال فروش در مترو، درد پیره زنی که در زباله دادن به دنبال روزی است، درد کارگری که به اندازه بسنده درآمد ندارد، درد سرکوب پلیس، درد ماسک زدن برای پوشاندن هویت، درد نابرابری اجتماعی، درد فقر در جنوب کشور، درد ناتوانی اقتصادی، درد بر باددادن ثروت ملی، درد دو رویی رژیم و در آسایش زندگانی کردن انگل زاده ها در کشورهای کافر و تحریم کننده جمهوری اسلامی، درد ستم کشیدن، درد زنانی که باید برای درمان شوهرشان به تن فروشی دست بزنند، درد تجاوز جنسی بدست واعظان رژیم، درد تجاوز پلیس به دختر 15 ساله، درد آزار جنسی دختران نامحرم، درد آوردن کپسول گاز اشک آور بجای واکس در دوران کرونا، درد دروغ گویی دولت، درد کار طاقت فرسای پدر و مادرها برای سیر کردن شکم فرزندانشان و کم بود آنها برای سرپرستی و پرورش، درد تورم سرسام آور، درد توهین به معترضین که مزدور آمریکا و اسرائیل خوانده می شوند، درد اختلاس دولتمردان، درد زندانی شدن نخبگان معترض... است(از زبان یک دختر دهه هشتادی و ...). نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود// مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. آخوندها آن را به رنج از شما و گنج از ما دگرگون نموده اند. ننگتان باد انگل ها.

راست) مردان دایناسور فربه، دستور از یک دیکتاتور اسلامی سالمندان می گیرند و چپ) دختران زیبای جوان نافرمانی خود را از رهبران جمهوری اسلامی ابراز می دارند.

سخن پایانی
جمهوری اسلامی اقدامات تروریستی را به دورترین نقاط جهان صادر کرده و هزاران شخص از نخبگان ایرانی را در داخل و خارج از کشور به قتل رسانده است. هدف آنها حذف هر نخبه و رهبر بالقوه ناسازگار با آنها بوده است. بنابراین، تنها طرفندِ سیاسی ای که جمهوری اسلامی باقی گذاشت همالش بین دو گروه اصولگرا و اصلاح گرا برای کسب قدرت است که هر دو بال کرکس جمهوری اسلامی می باشند و فرقی در ماهیت بین احمدی نژاد و روحانی وجود ندارد و هر دو آلت دست رهبر وقیح بوده اند. مردم به این گزینش ساختگی پاسخ "نه به جمهوری اسلامی" داده و بلند گفته اند، "اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا". زمانی با کلاشی اصلاح طلب ها می خواستند مردم را بسوی خود بکشند تا در مقابل اصولگرایان به ایستند و از خود چهره مردمسالار ساختند و خاتمی سید خندان با 20 میلیون رای کاری نکرد و همان نظام ولایت وقیح را با کشتار نگهداری کرد. حال اصولگرایان دور اندیش مانند مهدی نصیری به چاره افتاده اند که رژیم را از سرنگونی نجات دهند. در همین راستا حزب مردمسالاری نیز با توجه به شرایط کنونی ایران ۱۰ پیشنهاد دیگر داده که از جمله آنها عبارت است، "استعفای وزیر کشور، برکناری و مجازات کلیه مقصران دخیل در مرگ مهسا امینی، شناسایی و مجازات عناصر لباس شخصی مهاجم به دانشگاه شریف، انحلال رسمی گشت ارشاد، آزادی «بازداشتی‌های بی‌گناه» به ویژه روزنامه‌نگاران، دانش‌آموزان و دانشجویان، و رفع کامل انسداد اینترنت و رفع فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی". باید به همه این ماله کش ها گفت که هرچه زودتر به مردم بپیوندند برای آینده آنها بهتر است.
باری، شگفت آور نیست که این خیزش افقی و انقلابی این نسلِ بدون رهبر، پاسخ به رهبری و تشکیلات عمودی متداول سنتی است که جمهوری اسلامی کوشش کرد که آنها را از بین ببرد و خودی ها را نیز فرمانبردار و یک دست کند. ولی با مبارزه و استقامت در این روند افقی بی گمان رهبرهای مناسب و نوگرا و آینده نگر و ملی بدون بار منفی پدید خواهند آمد و سهم زنان در آن نیز چشم گیر خواهد بود.