نصرتالله واحدی
پس از گذشت ۴۳ سال از پیدایش ولایت فقیه در سرزمین جمشید، سرزمین مهر و داد، فرصتی طلائی درافق سیاسی ایرانی که در چنگال قهر و نه قدرت گرفتار است پدیدار شد.
به ویژه میبایستی توجه داشت ایران، سرزمینی که نخستین پادشاهش، کیومرث، جلوه ای از نخستین انسان بود، امروز دیوان بر آن استیلا دارند.
این جلوه که بیانی از فرهنگ ملّی پارسیان است توأم با فره ایزدی اسطورهﻯ شاهنشاهی را در سرزمین پهناور «جم» به وجود آورد.
«فره ایزدی» به زبان کنونی همان «نظم»، نظم سیاسی، است.
بنابراین تاریخ ایران نشان میدهد نظم تنها بر پایهﻯ فرهنگ ملّی است که میتوان در کشور پایداری، به معنی تداوم سیاسی و ثبات اجتماعی به صورت خیر عمومی بیآفریند.
تاریخ به چنین نظمی قدرت سیاسی گفته است. اما برگهاﻯ تاریخ میگویند:
«هر گاه فرهنگ ملّی به انحطاط کشیده شود “فره ایزدی” نیز از بین خواهد رفت»
«و جای آن نه قدرت بلکه قهر که نامش ضحّاک است مینشست».
از این رو درست مادامی که ایرانیان «خودآگاه» نمیشدند، یعنی به انسان بودن خویش پی نمیبردند کماکان ضحّاک بر آنان استیلا میداشت.
پس فرهنگ ملّی ایرانیان انسانیت است که پایههای آن:
مهر و داد
برخورد انتقادی برای رسیدن به خودآگاهی که زمینهﻯ آن آزادی است
تحمّل (احترام متقابل)
ملاحظه میفرمائید که سرزمین جم که نماد آن امروز «فرهنگ ملّی» است تا چه اندازه اندیشههای امانوئل کانت و تفکر سیاسی کارلو اشمیت را پرورانیده است:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
هممیهنان گرامیتوجه بفرمائید که تفکر سیاسی کارلو اشمیت بر دو پایه مکان (فرهنگ) و زمان (نظم) قرار دارد.
امروز در دوران قهر ولایت فقیه مردمی که با گوشت و استخوان خود ستم ولایت غیرانسانی را در وطن خود چشیدهاند، با فریاد «زن، زندگی و آزادی» نه تنها میخواهند به این سیهروزی پایان بخشند بلکه این فریاد حکایت از خودآگاهی پارسیان کنونی دارد. زیرا آنها نیز مانند اجدادشان نه تنها ارزش گوهر آزادی را درک کردهاند بلکه مضافأ برابری زن و مرد و زندگی به معنی خودمختاری افراد را نیز خواهانند.
سادهتر، ایرانیان درون کشور پس از قرنها به فرهنگ ملّی خویش توجه و آن را دوباره زنده نمودهاند.
اما از آنجا که ضحّاک زمانه با قهر و خشونت و پشتیبانی بیگانه هنوز ازمواضع خود دفاع میکند دیگر تنها با اعتراض، اعتصاب و تجمعات بزرگ و دائمی سنگر این جباریت نمیشکند.
از این گذشته سقوط ولایت فقیه با اربابان بیگانهاش تنها با جنبشهای اجتماعی و اعتصابات سراسری ممکن نیست. بلکه این جنبشها تنها یک وسیلهاند. آنچه این رژیم ددصفت را سرنگون میسازد حوادث ناگهانیاند که هرچه تجمعات بزرگتر باشد احتمال وقوعاش نیز بیشتر میشود. یادمان نرود حادثه سینما رکس آبادان و حادثه میدان ژاله در تهران سبب پیروزی جنبش خمینی شد. جنبشی که خودش دارای تشکیلات وسیعی، از جمله مساجد، تشکیلات چپها (مجاهدین، فدائیان، حزب توده، فلسطینیهای مسلح و اتحادیههای مختلف بازار) بود.
چاره این کار همانطور تنها مراجعه به فرهنگ نیست بلکه سه موضوع میبایستی با هم و در اتصال بهم پیگیری شوند:
نظم (در شکل یک مقصود یا بهتر چشمانداز آینده ایران) تا با جذابیت خود همهﻯ ایرانیان را متحّد کند
جنبش آزادیخواهی در ایران با دو بُعد هجوم (جنبشهای اجتماعی، شورشها و اعتصابات) و تسخیر (با وقوع حوادث کارساز) نیاز به تشکیلات دارد. ضربالمثلی ایرانی میگوید: کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر میخواهد و مرد کهن!
یعنی خرمن کوفتن نیز بدون تشکیلات ممکن نیست. تشکیلاتی که قصد «خرمنکوبی» دارد. تشکیلاتی که توانائی آن تهیهﻯ برنامهﻯ اجرائی و منابع لازم، آماده نمودن وسایل و استفاده از افرادی لایق است تا با توجه به همهﻯ خطرات و اتفاقات ناگهانی، انجام بهموقع خرمن کوفتن ممکن شود.
این تشکیلات نه در خارج بلکه در درون و به وسیله خود مردم میتواند شکل بگیرد. این دو موضوع را جمعأ سیاست گذر میگویند.
اما سیاست گذر میبایستی تا آنجا که ممکن است از سوی همهﻯ رسانههای گروهی خارج از کشور حمایت و پشتیبانی شود. بعلاوه این بخش الزاما نمیتواند بدون همکاری آگاهان سیاسی خارج از کشور موفق باشد. برای بسیج این منابع ایرانیان خارج کشور به یک اتاق فکر نیاز دارند تا آن اتاق این دو مؤلفه را بسیج و هماهنگ سازد.
هرگونه جهتگیری سیاسی دیگری در برابر وضعیت کنونی ایران تنها یک تفرقهافکنی است.
مطمئنأ جنبش «هجوم و تسخیر» پس از پیروزی خود این تفرقهافکنیها را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد.
برگرفته از کیهان لندن