ایران پرس نیوز
..آنچه در ایران امروز روی می دهد شبیه انقلابهای مخملی است که رژیمهای گذشته اروپای شرقی و کمونیسم شوروی را با سر زمین زدند. صرف نظر از سرانجام جنبش جاری در ایران در کوتاه یا میان مدت، این جنبش حتی با سرکوب خاموش شدنی باشد....
رادیو فرانسه در گزارشی گفنت: خیزشی که پس از مرگ مهسا امینی به دست پلیس ارشاد از حدود یک ماه پیش در ایران آغاز شده توانسته با شعار مرکزی خود "زن، زندگی، آزادی" مرزهای ملی را پشت سر نهد و همبستگی جهانی بی سابقهای را با زنان و مردان طالب آزادی و برابری در ایران برانگیزد. با این حال، دربارۀ سرانجام، دستاوردها و آسیب های این خیزش چه می توان گفت؟ کنکاش در اینباره موضوع گفتگو با آقای مجید محمدی، پژوهشگر، و خانم فرزانۀ روستایی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران است.
در آغاز مجید محمدی گفته است : "چند معیار می تواند در داوری دربارۀ خیزش کنونی در ایران ما را یاری کند از جمله گستره یا گسترش جنبش، تنوع قشری آن، ظرفیت حکومت برای سرکوب این جنبش، میزان حمایت یا تقابل بین المللی و نیز انسجام و اهداف خود جنبش جاری. اگر بخواهیم با هر یک از این معیارها راجعبه جنبش جاری داوری کنیم، به گمان من، ما هم اکنون با یک جنبش قدرتمند و مستمر در ایران سروکار داریم. در قیاس با جنبش های قبلی، جنبش کنونی یک جنبش سراسری است و دربرگیرندۀ تقریباً همۀ اقشار اجتماعی است، هر چند جوانان شانزده تا بیست و دو سه ساله حضور بیشتری در آن دارند."
محمد مجیدی در ادامه افزوده است : "در قیاس با جنبش های قبلی، ظرفیت سرکوب حکومت نیز تا حدودی متزلزلتر شده است. شاهد هستیم که در بسیاری از موارد مردم نیروهای سرکوب را عقب میرانند و یا این نیروها در مقابل مردم کم میآورند یا از قدرت کافی برای سرکوب مردم برخوردار نیستند. بنابراین، بسیاری از نشانههای تزلزل در ماشین سرکوب رژیم مشاهده میشود. جنبش جاری همچنین از حیث حمایت بین المللی و به ویژه حمایت ایرانیان خارج از کشور، کاملاً بی نظیر است. در توصیف این حمایت بین المللی همین بس که حدود یک تریلیون پیام همبستگی با این جنبش در شبکههای اجتماعی به ثبت رسیده است. انسجام درونی این جنبش هم مثال زدنی است و هدف آن یک چیز است : آزادی. در این جنبش مردم ایران در پی آزادیهای فردی و حقوق اساسی خود هستند و به همین دلیل جنبش جاری در ایران یک جنبش "سکولار-لیبرال" است و در این معنا اولین جنبش سکولار-لیبرال ایران نیز به شمار می رود. این خصوصیات در عین حال رمز پیروزی این جنبش هستند."
با این حال، فرزانه روستایی در اختلاف با مجید محمدی، گفته است : "نمی توان جنبش جاری در ایران را فقط به مسئلۀ آزادی تقلیل داد." او می گوید : "جنبش کنونی در ایران بسیار عمیق تر از اینها است. مردم خواستار یک تحول زیربنایی هستند که جز با رفتن جمهوری اسلامی و تغییر کامل این نظام مذهبی-مافیایی تأمین نخواهد شد." از نظر فرزانه روستایی، "بارزترین خصوصیات جنبش جاری در ایران این است که اولاً جنبشی است زنانه، ثانیاً از حمایت بین المللی برخوردار است و ثالثا عمیقاً علیه بنیادگرایی اسلامی است. با ادامۀ جنبش جاری بنیادگرایی اسلامی چه در ایران، چه در خاورمیانه مهار خواهد شد."
مجید محمدی، در ادامۀ همین سخن گفته است : "جنبشی که در ایران آغاز شده ظرفیتهای بسیاری برای تبدیل شدن به یک نیروی جایگزین دارد. تحقق آزادی فردی در ایران بدون کوچک شدن دولت و واگذاری ادارۀ امور به مردم و جامعه نامیّسر است. از لوازم تحقق حقوق فردی در ایران از میان رفتن نظام فعلی و تأسیس یک نظام جدید است. بدون کوچک شدن دولت، بدون از میان رفتن مافیای اقتصادی سپاه پاسداران مردم نمی توانند از آزادی های اقتصادی بهره مند شوند و به حقوق اقتصادی خود دست یابند. این ها شرط لازم دستیابی مردم به حقوق اساسی هستند. اما شرط کافی نیستند. شرط کافی این است که مردم با ایجاد نهادهای مستقل سرنوشت سیاسی خود را در دست بگیرند. همین نسلی که امروز در کف خیابانها است و اعضا و عناصر آن سرکوب و بازداشت می شوند همان هایی هستند که رهبران آینده ایران را تشکیل خواهند داد. رهبری و هدایت جنبش اجتماعی در عرصۀ کنش به وجود می آید. جوانانی که امروز در ایران در کف خیابانها هستند هم با جهان معاصر آشنا هستند هم زبان شان، زبانی بین المللی است و جامعۀ بین المللی نیز آنان را از خلال همین زبان، نمادها و مطالبات شان خوب می فهمد. کسانی که از رهبری سیاسی جنبش جاری تصورات قدیمی یا در اصل تصور یک سازمان منضبط و آهنین را دارند در واقع تغییر دنیا را نفهمیدهاند. دیگر حتی مؤسسات اقتصادی هم مثل ده سال پیش اداره نمی شوند. دنیا از حیث سازماندهی اجتماعی تغییر کرده و بدیهی است که جنبش های اجتماعی نیز نحوۀ سامانیابی شان تغییر کند."
در ادامۀ این توضیحات، فرزانه روستایی افزوده است : "من هم مثل آقای محمدی معتقدم که انقلابات عصر حاضر شکل و شمایل انقلاب های گذشته را ندارند. آنچه در ایران امروز روی می دهد شبیه انقلابهای مخملی است که رژیمهای گذشته اروپای شرقی و کمونیسم شوروی را با سر زمین زدند. صرف نظر از سرانجام جنبش جاری در ایران در کوتاه یا میان مدت، من گمان نمی کنم که این جنبش حتی با سرکوب خاموش شدنی باشد. ممکن است سرکوب روند آن را کند یا با وقفه روبرو کند، اما نمی تواند آن را نابود کند. من بعید نمی دانم که این جنبش بتواند کم کم به تشکیل یک دولت کوچک نائل شود."
در پایان مجید محمدی گفته است : "سه عامل یا سه سوختِ جنبش جاری می توانند در عین حال به عوامل مدیریت، سازماندهی و حکمرانی آن تبدیل شوند. عامل اول جوانان بی آینده است یا دقیقتر بگویم : جوانانی که آیندۀ خود را در این رژیم نمی بینند حتی اگر سرکوب بشوند. عامل دوم ایده های تازه است. به این معنا که دیگر نمی توان ایده های اقتدارگرایانه را در فرم های مختلف به مردم فروخت. دورۀ این افکار سپری شده است. عامل سوم خون تازه ای است که جنبش جاری جوانان در شریان های جامعه جاری کرده است."
فرزانه روستایی نیز در ادامۀ این سخنان افزوده است : "من با این سخن آقای محمدی موافقم که جوانان خون تازه ای در شریانهای جامعه جاری کردهاند. آنان نشان دادهاند دادهدادند که جناح های مختلف باصطلاح اپوزیسیون کمترین نقشی در پیدایی و هدایت اعتراضهای جاری نداشتند. معنای این امر این است که بازیگران اصلی صحنۀ سیاست، کسانی که مناسبات قدرت را تعیین میکنند و رژیم را به چالش می کشند همین جوانانی هستند که در خیابانها حضور دارند. از این منظر، ما هنوز در آغازههای یک روند طولانی تغییرات اساسی نه فقط در ایران، بلکه در کل منطقه و جهان هستیم. رویدادهای ایران کل معادلات سیاسی-امنیتی خاورمیانه را تغییر خواهد داد و می تواند حتی بر جنگ اوکراین، بر نفوذ چین در غرب آسیا اثر بگذارد."