آرمان
در باب ادب به مثابه یک فضیلتِ فردی سخنهای بسیاری میتوان گفت. هرچند ادب میتواند به راحتی با ریا یا تبختر چنان آمیخته شود که تشخیصشان از یکدیگر دشوار به نظر برسد؛ اما شاید مهمترین مزیت مؤدب و بانزاکت بودن آن باشد که این ویژگی اساساً گفتگو را ممکن میسازد و سبب میشود که طرفینِ صحبت مجال پیدا کنند تا آنگونه که میاندیشند خود را شفاف بروز دهند. آن زمان که دو طرف گلولههای فحش و ناسزا را در دهانشان ردیف کردهاند و منتظر فرصتی برای شلیکاند، افراد میل پیدا میکنند که دیواری دور خود بکشند و به جای گفتوگو، آنان هم از بالای دیوارهایشان شلیک کنند. از طرفی داشتن این خصلت موجب میشود که اگر در مورد موضوعی در اشتباه هستیم؛ این فرصت را برای دیگران فراهم کنیم که بتوانند ما را از اشتباه دربیاورند، یا اگر دچار بدفهمی در مورد عقیدهٔ ما هستند بتوانند در امنیت کامل بدفهمیشان را با ما در میان بگذارند و ما نیز فرصت رفع سوءتفاهم را مییابیم. از اینرو ادب و نزاکت از مقدمات یک گفتگوی درخور است.
از سوی دیگر افرادی هستند که از قصد خودشان را به نادانی میزنند. چه بسا برای نفهمیدنشان پول هم دریافت کنند! در مواجهه با این افراد نیز رعایت ادب از چندین جهت حائز اهمیت است. نخست اینکه فحش و ناسزا در این مواقع ابداً مؤثر واقع نمیشود و کاری بیهوده است. دوم آنکه دست طرف مقابل را برای مغلطهکردن باز میگذارید به این نحو که از فحاشی و بیادبی شما، نادرستبودن عقایدتان را نتیجه میگیرد. سوم آنکه مغز و ذهن ما بسته به عادات و اعمال روزانهمان شکل میگیرد. اگر عادت به فحاشی پیدا کنیم (حتی به عنوان شوخی)، این عمل در ذهن ما نهادینه میشود و ناخودآگاه در تمام موقعیتها به واکنش نخستمان بدل میشود. به این نحو که در مواقع معمولی نیز به سختی میتوانیم به معنای واقعی کلمه و بدون سوگیری، نزاکت را رعایت کنیم و بعضاً اگر چنین کنیم حالت کاملاً مصنوعی به خود میگیرد. چنانکه بیشتر ما میتوانیم فرد بینزاکتی را که ادای نزاکت درمیآورد تشخیص دهیم. آن زمان که فحاشی در ما نهادینه شود سختتر میتوانیم بر سوگیریهای شناختیمان غلبه کنیم: همهٔ ما در درون خود ناخودآگاه خیال میکنیم که عقاید و نظرات ما کاملاً درست است و ابتلا به انواع خطاهای شناختی نیز این تصور را در ما تقویت میکند. به چالش کشیدن عقایدمان شجاعت بسیار زیادی را طلب میکند و چنان دشوار است که اغلب ترجیح میدهیم خود را درگیرش نکنیم. ذهنمان هم ترجیح میدهد کار آسان را انتخاب کند تا آنکه تن به تغییرات سخت بدهد. با این حال همهمان میدانیم که ما بیش از آنکه بدانیم، نمیدانیم. اگر امکان گفتگو را کاهش دهیم احتمال آنکه عقایدمان صلب شود و حالت دگماتیک پیدا کند، زیاد میشود. چنانکه ذکرش رفت نزاکت مقدمهای برای بحثی ثمربخش و یادگیری متقابل است و اگر در آدمی نهادینه نشود میتواند آثار زیانباری داشته باشد.
با اینحال چنانکه در ابتدای متن گفته شد ادب همیشه میتواند با تبختر و ریا پهلو بزند. برای جلوگیری از این معضل باید نزاکت ما بر مبنای خلوص نیت و همچنین در معیّت خصلتهایی چون شفقت و مهربانی باشد. به این معنا که رفتار مؤدبانهٔ ما نباید در بهکارگیریِ چند لفظ کلیشهایِ مؤدبانه خلاصه شود. بلکه ادب ما باید از روی حرمت قائلشدن برای فرد مقابل، شوق یادگیری و مهربانی باشد. باید تلاش کرد کلام مؤدبانهمان به دور از هرگونه تحقیر یا نیش و کنایه باشد و تا جای ممکن در خاطر داشته باشیم که به چه دلایلی داریم مؤدبانه رفتار میکنیم. بهتر است تا جای ممکن از لفظهای کلیشهای اجتناب کنیم و به تناسب شخص، زمان و مکان بهترین کلام و رفتار را انتخاب کنیم.
هرچند اینها به این معنی نیست که فحاشی در هرجا و در هر مکانی اشتباه است. باید رویکرد پراگماتیستی به فحاشی داشت. برای مثال آنجا که مردمی علیه دیکتاتوری قیام میکنند که جنایاتش از روز روشنتر است؛ فحش و ناسزا میتواند از منظر رسانهای یا روانی توجه بیشتری را به خود جلب کند. اما این به کلی متفاوت از بحثهای روزمرهٔ ما در خیابان و کلاس و فضای مجازی است.
-آرمان
آرمانشهر
@globalutopia
برگرفته از کافه لیبرال