جمشید عنبرستانی
با افتخار میتوان ادعا نمود که کوروش پادشاه بزرگ ایران در سیاست و جهانبینی و مدیریت و کشورداری از رهبران و سیاستمداران بزرگ و صاحبنام کشورهای پیشرفته و متمدن امروز دنیا برجستهتر بوده است. امپراتوری ایران درآن دوره و منشور کوروش بزرگ ادلهای بر این ادعاست و بیانگر سطح بالای مدنیت و احترام به قانون نزد بزرگان و وجود پایههای محکم دمکراسی و احترام به آزادی و حقوق بشر در جامعه ایران در آن روزگار کهن و باستانی است. منشور کوروش توسط قانونگذاران در تدوین قانون اساسی در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
تمدن و فرهنگ و آزادمنشی ایرانیان که تا پایان سلسله پادشاهی ساسانی پابرجا بود ناگهان در گردبادی از خون و وحشت و دزدی و تجاوز که از صحرای عربستان به ایرانزمین رسیده بود گرفتار آمد که چیزی جز نکبت و ویرانی برای ایرانیان از خود برجای نگذاشت که آثار آن همچنان تا امروز ماندگار بوده است.
فرهنگ و تمدن درخشان و سرزمین زیبا و ثروتمند ایران در اثرهجوم تازیان به آتش کشیده شد و در جرارههای عقبماندگی و وحشیگری متجاوزین به تلّی ازخاکستر تبدیل شد. زخم عمیقی که تازیان در چهارده قرن گذشته به غرور و هویت ملی ایرانیان وارد آوردند هرگز التیام پیدا نکرد.
دین قبیلهای اسلام با زور شمشیر به نیاکان ما تحمیل شد آنهم با توجه به این نکته که سرشت انسان به گونهای است که به هر نکبتی در درازمدت خو میگیرد و به آن عادت میکند. نیاکان ما نیز در گذر زمان به آن دین تحمیلی خو گرفتند و آنرا از نسلی به نسل دیگر منتقل کردند.
حکومت ملایان و حامیان و مزدورانش به مراتب وحشیتر و جنایتکارتر از اسلاف خود در هجوم و اشغال ایران در هزار و چهار صد سال پیش هستند و جنایات و کشتار و نسلکشی که این حکومت تازیپرست و ضد ایرانی علیه ملت ایران در طول عمر چهل و پنج ساله ننگین خود مرتکب شده تنها با جنایات حکومت نازیهای آلمان هیتلری علیه یهودیها قابل مقایسه است.
در طول تاریخ پس از اسلام در کشور ایران، هر ضربه جبرانناپذیری که به سرزمین و ملت ایران وارد آمده است پای دینفروشان (آخوند و ملا) در میان بوده است. گویا صدمات و نکبتی که مردم و کشور ایران از ملایان و مزدورانش متحمل میشوند پایانی ندارد. در عصر جدید و یک قرن اخیر، تنها فرد میهنپرستی که برای التیام زخم عمیقی که شمشیر خونآلود تازیان به پیکر و روح و روان ایرانیان و نیاکان ما وارد آورد و سوزش و درد جانکاه آن امروز هم قابل احساس است، تلاش و ازخودگذشتگی بسیار نشان داد رضاشاه بزرگ است که با اقدامات قاطعانه خود رنسانس کوچکی را در کشور شکل داد و از قدرت و نفوذ ملایان در حکومت و حاکمیت تا حدود زیادی کاست. اگر فرزند او محمدرضا شاه فقید نیز راه پدر را در برخورد با ملایان شارلاتان با همان قاطعیت ادامه میداد و به خرافات و موهومات مذهبی که تماما ساخته و پرداخته افکار مسموم و فریبکار ملایان در طول تاریخ بوده است دل نمیبست شاید بساط دینفروشان و خرافات مذهبی از این مملکت برچیده میشد و ما امروز شاهد ایران ویران شده و ملت به فقر نشسته و محنتزده توسط حکومت ملایان و اوباشان دزد و جنایتکارش نمیبودیم.
اما جوانان و نسل جدید که سازندگان آینده این کشور ویران شده هستند، عزم خود را جزم کردهاند تا با زنده کردن فرهنگ و هویت راستین ملی ایرانی و به زبالهدان انداختن موهومات و خرافات مذهبی و جمع کردن بساط ملایان مفتخور اعتبار و احترام از دست رفته ایران و ایرانی در جهان را دوباره احیا کنند و کام مردم و میهن را با خوشبختی و سعادت که شایسته ملت و کشور ایران است شیرین کنند.
بیش از نه میلیون نفر ایرانی در خارج کشور زندگی میکنند که شاید نود و پنج درصد این جمعیت بزرگ در اثر ظلم و ستم ملایان حاکم بر کشور جلای وطن کردهاند و در سراسر کره خاکی پراکنده شدهاند. در اثر دور بودن از زور و ضرب حکومت اسلامی و تاثیرات پروپاگاندا و تبلیغات همهجانبه مذهبی و کنترل و فشار نیروهای سرکوبگر حکومت و همچنین دور بودن از محیط مذهبزده به جرأت میتوان اذعان داشت که نود درصد ایرانیان خارج کشور برای ماههای عربی مانند محرم و ماه رمضان و اعیاد عربی و یا تولد و وفات پیغمبر و امامان اهمیتی قائل نیستند و توجهی به این مظاهر عربی و غیرایرانی ندارند و زندگی عادی خود را به دور از دین و مذهب و خرافات وابسته به آن سپری میکنند و این همان نقطه عطفی است که سیاستمداران و ملیگرایان و اپوزیسیون توجهی به آن ندارند.
خواسته اصلی اپوزیسیون و تشکیلات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی جدایی دین از حکومت است و برقراری یک حکومت سکولار در کشور پس از سرنگونی حکومت ملایان. اما دولت و حکومت سکولار بدون جامعه سکولار پایدار نخواهد ماند و به سمت دیکتاتوری کشیده خواهد شد. تا زمانی که سایه مذهب بر کشور و ملت گسترده باشد دمکراسی واقعی هرگز شکل نخواهد گرفت و بساط خرافات و تحجر همچنان باقی خواهد ماند.
اپوزیسیون باید این نکته حساس را به مردم یادآوری کند که دین یک مسئله شخصی است و هر فردی در فردای آزادی کشور در نهایت آزادی و بدون آزار دیگران میتواند در خلوتگاه خود به ستایش و نیایش دین و خدای خود بپردازد. در حکومت ملی پس از سرنگونی رژیم ملایان دین رسمی در کشور و قانون اساسی نخواهیم داشت و همه ادیان یکسان خواهند بود و تعطیلات مذهبی در گاهنامه ایرانی جایی نخواهد داشت و ماههای عربی از تقویم ملی ایرانی حذف خواهد شد. حوزههای علمیه تولیدکننده آخوند برای همیشه تعطیل و ملایان مجاز به رفت و آمد در سطح شهر و روستاها با لباس آخوندی نخواهند بود.
در نظام آینده چه پادشاهی و چه جمهوری، مقامات حکومت هنگام ادای سوگند وفاداری به ملت و کشور نباید به قرآن یا کتب ادیان دیگر متوسل شوند زیرا در این صورت سکولار بودن حکومت را زیر سوال میبرد و از طرفی شاید فردی که ادای سوگند میکند به هیچ دین و آیینی اعتقاد نداشته باشد.
جامعه و حاکمیت سکولار که ضامن پیشرفت و تعالی کشور و ملت در تمام زمینهها و دربر گیرنده آزادی و دمکراسی خواهد بود به این معناست که جلوی نفوذ و تاثیرگذاری دین و مذهب که به تحجر و خرافات تمایل دارد بر جامعه و دولت و حکومت گرفته میشود و این به معنای ضدیت با هیچ دین و آیینی نیست زیرا در حقیقت جایگاه دین در جامعه و دولت نیست و در قلب و باور انسانها جای دارد و یک امر کاملا شخصی است.
جمهوری اسلامی نفسهای آخر خود را میکشد و برای نفس بیشتر به هر جنایتی متوسل میشود و از این جهت مردم ایران بایستی مانند خواهر و برادر هوای یکدیگر را در تقابل با مزدوران جنایتکاررژیم رو به موت ملایان داشته باشند و با حضور گسترده و میلیونی خود در کف خیابان یکبار برای همیشه طومار این حکومت خبیث را در هم بپیچند.
آنهایی که سعی در کشیدن ترمز حرکتهای اعتراضی مردم دارند، با این استدلال که جمهوری اسلامی برود چه جایگزین آن خواهد شد. باید به این افراد گوشزد کرد حکومت آینده را صندوق رای مشخص خواهد کرد و برای دوران گذار شخصیتهای موجه ملی و ایراندوست و مورد اعتماد مردم چه در داخل و چه خارج کشور زیادند که دوره حساس گذار را به خوبی هدایت و مدیریت خواهند کرد.
برگرفته از کیهان لندن