اختصاصی کیهان لندن
در هفتهای که گذشت، سه خبر و رویداد تأسفآور موجب خشم و تأثر همه ایرانیان میهندوست شد.
نخست، خشونت رژیم علیه دلاوران آزادهای که در جنگ هشتساله با دشمن متجاوز بعثی، جانشان را برای دفاع از خاک ایران در کف دستشان گرفتند. ضرب و شتم این جانبازان وطن به دست عوامل رژیم در مقابل نهادی رخ داد که نامش را «بنیاد شهید و امور ایثارگران» گذاشتهاند؛ اما همچون دیگر «بنیاد»ها و «ستاد»ها و «آستان»های تحت کنترل رهبر جمهوری اسلامی، نهادیست به شدت فاسد و غیرشفاف که رژیم از آن برای چپاول اموال ملت ایران و سرکوب آنها، و نیز پولشویی و صدور تروریسم استفاده میکند.
این رخداد شرمآور، سند دیگری از ماهیت عمیقا ضدایرانی جمهوری اسلامی است که از کودک ۹ساله تا کارگر نوجوان ۱۷ساله تا کهنهسرباز ازجانگذشتهی مدافع وطن را با گلوله و گاز اشکآور و باتون میکشد و سرکوب میکند. این رژیم نه ملت ایران را به رسمیت میشناسد که کاهش رنج کودکان محروم ایران را مسئولیت خود بداند و نه به میهنمان، عِرق و تعصبی دارد که سربازی و جانبازی برای حفاظت از مرزهای آن را شایسته ارج و سپاس فراوان ببیند.
بر اساس چنین بیمهری به ملت و میهن است که جمهوری اسلامی نه از قتل محسن محمدپور ۱۷ ساله در خرمشهر ابایی دارد و نه از ضرب و شتم دلاورانی که خرمشهر را از چنگ بعثیها آزاد کردند و به آغوش میهن باز گرداندند.
اینجاست که شعار ملی- میهنی «ایران را پس میگیریم» که از دیماه ۱۳۹۶ به اینسو بطور مداوم در خیابانهای ایران شنیده شده، اهمیت بیشتری پیدا میکند. ایران تمام آن چیزی است که ما داریم، و مبارزه برای آزادی آن، محل همبستگی آحاد ملت ایران است. اگر امروز، محسنها و نیکاها، و هزاران هزار جوان و نوجوان برای بازپسگیری ایران از رژیم اسلامی مبارزه و جانشان را فدا میکنند، دیروز، سربازان و دلاوران جنگ بودند که با دلیری، ایران را در مقابل دشمن متجاوز حفظ کردند. رشادت میهنپرستانهی مردم ایران در خیابانها مقابل پاسداران علی خامنهای، به معنای واقعی کلمه، تداوم جانفدایی و جانبازی سربازان جنگ در جبههها مقابل نیروهای صدام است.
اما خبر تأسفآور و مرتبط دوم، اعلام ورود شبهنظامیان حشدالشعبی به دانشگاههای ایران به بهانه تحصیل است. جمهوری اسلامی به واسطه رویکردهای ضدملی و استبدادی، نه تنها پاسخ تجمع مسالمتآمیز سربازان جنگ در خیابانهای تهران را با گاز اشکآور میدهد، بلکه بر اساس باورهای امتگرایانه خود که در تقابل تام و تمام با رویکردهای ایرانگرایانه قرار دارد، امکانات داخلی کشور را نیز در اختیار مزدوران خارجی خود میگذارد. مزدورانی که با پول ملت ایران، عامل آتشافروزی و تروریسم و بیثباتی در منطقه بودهاند، حالا قرار است جای دانشجویان اخراجشده ایرانی را نیز در دانشگاههای ایران بگیرند.
به عبارت دیگر، رژیم خامنهای نه تنها به وظیفه بدیهی خود در تامین نیازهای حداقلی کهنهسربازان و جانبازان جنگ هشتساله با عراق تن نمیدهد، بلکه در یک دهنکجی آشکار، پای نیروهای شبهنظامی عراقی را به دانشگاه مادر کشور باز میکند تا در وقت لزوم بتواند در محیط دانشگاه و خیابان از این مزدوران غیرایرانی برای سرکوب ایرانیان بهره بگیرد؛ که پیش از این نیز، اخباری در خصوص مشارکت آنها در سرکوب و کشتار مردم ایران منتشر شده بود. این خبر در عین حال نشان میدهد که جمهوری اسلامی برای مقابله با خیزشهای مردمی با کاهش نیروی داخلی مواجه است و نیروهای ایرانی کمتری حاضرند علیه هممیهنان خود در خیابانها اسلحه و باتون به دست بگیرند.
اینجاست که به آندسته از نیروهای نظامی و انتظامی کشور که درد میهن و مردم دارند بار دیگر میگویم که حساب خود را از این رژیم که مایه ننگ تاریخ ایران است جدا سازید. همراهی با این شرارت محض، به معنای همکاری شما با رویکردهای خائنانه و ضدایرانی آن است که تنها دو مورد آن را در بالا یادآور شدم.
اما رویداد تأسفآور سوم، ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور است که تازهترین نمونه آن را میتوان در واکنش ضعیف و خفتبار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سهگانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج فارس» مشاهده کرد. همراهی روسیه با ادعاهای واهی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درباره سه جزیرهی همیشهایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، تاییدیست بر اینکه چگونه جمهوری اسلامی با سیاستهای نابخردانه و خیانتکارانه خود، ثروت و خاک و تمامیت ارضی ایران را به حراج گذاشته است. همانطور که پیش از این نیز در خصوص قراردادهای ننگآور و ضدملی جمهوری اسلامی با چین و روسیه گفتم، این رژیم مفهوم استقلال را نیز چون بسیاری مفاهیم دیگر از معنا تهی و امنیت و منافع ملی ایران را وابستهی چین و روسیه کرده است. این در حالی است که ایران پیش از فاجعه۵۷، هم با غرب، هم با شرق، هم با همسایه شمالی (شوروی آن زمان) و هم با کشورهای عرب در همسایگی جنوبی، از موضع اعتبار و قدرت، روابطی دوستانه مبتنی بر منافع ملی داشت. بهویژه این رابطه با کشورهای عرب جنوب خلیج فارس بر اساس روابط برادری و با هدف ثبات و امنیت منطقه بود.
آن اعتبار و قدرت و احترام ازدسترفته ملت ایران، با بازپسگیری ایران از این رژیم، دوباره دستیافتنی است. این وعدهای ملی است، و ملت ایران نشان داده است که نام یاریگران و خدمتگزاران خود را همیشه بلند و محترم نگاه خواهد داشت.
برگرفته از کیهان لندن