ostanhaمهرزاد وطن آبادی

«چرا فدرالیسم مناسب‌ترین ساختار سیاسی برای عدم تمرکز در ایران؟»( ) نوشتاری است که آقای بهزاد کریمی بعد از کنگرهٔ زودرس حزب چپ ایران ارائه نمود. ایشان تغییرات جزیی در مصوبهٔ پیشنهادی به کنگره را تصمیم سرنوشت‌ساز می‌داند، آقای کریمی چنین توضیح می‌دهند: «فدرالیسم یکی از اشکال مناسب برای عدم تمرکز و رفع تبعیض ملی و قومی در ایران است». راهکار آقای کریمی برای گذار از جمهوری اسلامی، اقدام جدیدی نیست، زیرا طی چند دههٔ اخیر، طیف‌های سیاسی مختلف اپوزیسیون عمدتاً با خاستگاه چپ یا هویت‌طلب، خواهان استقرار یک نظام فدراتیو در ایران بوده و تا کنون نیز بر آن اصرار می‌ورزند و هنوز چنان غوغایی به راه می‌اندازند که بله! فدرالیسم می‌تواند حقوق اقوام ایرانی را به شکل بهتر و مطمئن‌تری تأمین نماید.


برای کمک به تصحیح نظر دوستان طالب فدرالیسم در ایران، کتاب تشکیل کشورهای فدرالیستی در چند نقطهٔ جهان را ورق می‌زنم و نسخه‌هایی که در جهان به کار گرفته شده را نقل می‌کنم تا نحوهٔ شکل گرفتن آن‌ها را دریابیم، نحوهٔ شکل‌گیری این‌گونه بوده است که برای ایجاد کشور فدرال، یک سری سرزمین‌های پراکنده و با مردمی که الزاماً در هیچ پیوندی با یکدیگر نبودند، کنار هم قرار گرفتند و طی یک قرارداد با هم یک میثاق و یا پیمان‌نامه را پذیرفتند که بتوانند بر بستر آن یک یکان، یا واحد سیاسی را تشکیل بدهند و به صورت یک کشور اعلام موجودیت کنند. به عنوان نمونه «بلژیک» در قرن ۱۸ (۱۸۳۰ یا ۱۸۴۰) این‌گونه تشکیل شد، از مردمی که بخشی از آن‌ها «فرانسوی‌تبار» و بخشی «هلندی‌تبار» بودند. نمونهٔ دیگر کشور «آلمان» که در سال ۱۸۷۰ اعلام موجودیت کرد، و از سرزمین‌هایی از امپراطوری «اتریش»، «مجارستان»، و بخش دیگر «پروس» و با کنت‌نشین‌های سابق کنار هم قرار گرفتند و تشکیل واحد سیاسی به نام «آلمان» را دادند. بنابراین بلژیک و آلمان به صورت فدرال تشکیل شدند، که اگر تشکیل نمی‌شدند، اصولاً کشوری به نام بلژیک و یا آلمان ایجاد نمی‌شد.
روال تشکیل کشور ایالات متحدهٔ آمریکا نیز متأثر از قاعده به وحدت بود، چنان‌چه مناطق مهاجرپذیر مانند سرزمین‌هایی که در «آمریکای شمالی» قرار داشتند، یعنی سیزده سرزمین کنار هم قرار گرفتند و تشکیل ایالات متحدهٔ آمریکا را دادند، البته بعد به مرور سرزمین‌های دیگری را به خودشان پیوند دادند، حتی برخی از سرزمین‌های دیگر مثل «آلاسکا» را از روسیه، «هاوایی» را از ژاپن، «کالیفرنیا» را از مکزیک و «لوییزیانا» را از فرانسوی‌ها خریدند، و این مجموعه به مرور به ۵۰ ایالت رسید که امروز ایالات متحدهٔ آمریکا را تشکیل می‌دهند. کشور «کانادا» هم به همین شکل و از یک‌سری مهاجرهای انگلیسی‌تبار در «آنتاریو» و «بریتیش کلمبیا» و هم‌چنین مهاجران فرانسوی‌تبار در «ایالت کبک» و به‌طور کل با هم تصمیم گرفتند که یک واحد سیاسی را تشکیل بدهند و طبق قراردادی معین کنار هم ایستادند.
تجارب تشکیل کشور فدرال برخاسته از آموزه‌های علوم اجتماعی مدرن است. همان‌طوری که از ریشهٔ لغوی آن نیز پیداست. (foedus) به معنای اتحاد، پیمان، قرارداد و امثال آن است. در حقوق اساسی نیز چنین آمده است، بدین معنا است که چند دولت یا شبه‌دولت هم‌جوار، با سرحد مشخص طی یک روند با هم متحد شده و یک کشور جدید با قلمرو تازه تأسیس می‌کنند. نه این که یک کشور واحد مثل ایران را تجزیه و چند دولت داخل آن ایجاد کنند و بعد آن دولت‌ها را مجدداً در قالب سیستم فدرال با هم متحد کنند. به عبارت بهتر، فدرالیسم ابزار و روندی برای تأسیس یک کشور جدید است، نه مکانیسمی برای تقسیمات کشوری یک‌پارچه با قدمتی تاریخی.
علاوه بر این، در عمل هم هیچ مدل فدرالی که ناشی از حرکت از وحدت به کثرت باشد، وجود ندارد. مطالبهٔ حرکت از وحدت به کثرت اسمش فدرال‌خواهی نیست، بلکه دقیقاً تجزیه‌طلبی و استقلال‌طلبی است که آرزوی دیرینهٔ تجزیه‌طلبان است. لیکن میهن‌پرستان و ایران‌دوستان هرگز دچار کابوس تجربهٔ تجزیهٔ ایران یکپارچه نخواهند شد، این گزاره در مورد ایران نتیجهٔ تجربهٔ عملی فدرالیسم در نقاط مختلف جهان است و نه نظریه‌پردازی حقوقی محض.
البته مدل فدرالیسم با توجه به بسترهای سیاسی و اجتماعی در هر کشوری متفاوت و منحصربه‌فرد است، مثلاً مدل اجرایی و شکلی فدرالیسم در آمریکا با فدرالسیم در آلمان تفاوت دارد، اما ماهیت و جان‌مایهٔ نهاد فدرالیسم در همهٔ کشورهای فدرال یکی است؛ یعنی حرکت از کثرت به وحدت است نه بالعکس!
حال می‌کوشم ثابت کنم چرا فدرالیسم اساساً برای ایران موضوعیت ندارد، پیش‌نهاد فدرالیسم عموماً تحت تأثیر و اقدام در دیگر کشورهاست و در همین رابطه نیز بهزاد کریمی، عضو حزب چپ ایران در مقالهٔ اخیر خود بر فدرالیسم( ) تاکید دارد، حتی حاضر نیست آن را به عنوان یکی از «اشکال برای عدم تمرکز و رفع تبعیض و ستم ملی» بپذیرد، بلکه آن را «مناسب‌ترین شکل برای عدم تمرکز و رفع تبعیض ملی و قومی در ایران» معرفی می‌کند. ایشان باید بدانند که یک نسخه راه حل مناسب هر مشکل نیست. شوربختانه در نیروهای چپ هنوز هستند عناصری که بدون توجه به ساختار و بافت جامعهٔ ایران و بدون در نظر داشتن روان‌شناسی اجتماعی ایرانی اقدام به کپی‌برداری ناهم‌خوان از پارادایم‌ها می‌نمایند. در این رابطه طرح راه‌کارهای ذهنی‌گرایانه کم نیستند، که فعلاً موضوع و هدف نوشتار من نیست.
حال بنگریم فلسفه و خاستگاه فدرالیسم در جهان چه بوده و چگونه به وجود آمده است و بعد به انطباق آن با دیگر مناطق و کشورها بپردازیم و در صورت عدم انطباق با شرایط از تکرار بی‌حاصل آن پرهیز کنیم، متأسفانه عناصری از نیروهای چپ در این حوزه ید طولانی دارند.
تعریف سادهٔ فدرالیسم: یک ساختار و روش حکومتی را گویند که وحدت و یگانگی را بر شالودهٔ تفاهم و رضایت و تعهد از طریق یک قانون اساسی فراگیر، برقرار می‌سازد. نمی‌توان منکر شد که ایران یک ملت و یک کشور واحد نیست، سرزمین ایران از نظر گوناگونی زبانی و فرهنگی پدیدهٔ کم‌نظیری در دنیاست. به عبارت دیگر شکلی از نظام سیاسی غیرمتمرکز است که در آن قدرت سیاسی به شکل عمودی، بین حکومت مرکزی و زیرمجموعه‌های آن (ایالات) تقسیم می‌شود.
نظری به جغرافیای سیاسی - جمعیتی ایران حاکی از آن است که از میان 10 کلان‌شهر ایران، 9 کلان شهر چندقومیتی هستند و ساکنان بیش از 90 در صد استان‌های ایران از قومیت‌های مختلف تشکیل شده‌اند. به‌طور نمونه استان کوچک خراسان شمالی با جمعیتی کم‌تر از 900 هزار نفر، بیش از 7 قومیت در داخل خود دارد. اصلاً تجزیهٔ ایران و تقسیم قومی آن عقلانی و شدنی نیست، مگر این که برای کشیدن مرزهای قومیتی در داخل کشور، طی چندین جنگ خونین، چندصد هزار کشته و چندده‌ میلیون نفر آواره شوند، که هیچ چشم‌اندازی برای پایان چنین جنگ‌هایی وجود ندارد. بنابراین توصیه به تشکیل فدرالیسم در ایران با همهٔ ناممکنی بدین معناست که مردمان سرزمین‌های جغرافیایی فعلی را غربال کرده؛ بدین شکل کردها به سوی کردستان، آذری‌ها به طرف آذرآبادگان و ... تا آن‌ها را وادار به کوچ اجباری کنیم تا ایالات خودشان را ساخته و اگر تفاهمی بین آن‌ها به وجود آمد، با هم کشور فدرال ایران را تشکیل دهند. بدون تردید این آرزو شدنی نیست و اصرار بر آن نیز نه منطقی، بلکه بی‌حاصل است.
واقعیت نشان می‌دهد ایران کشوری است با سابقهٔ هزاران‌ساله و نظام سیاسی تک‌ساختی و فراگیر و چون کشور بودن‌اش یک اصل پیشینی است، نمی‌تواند تبدیل به یک نظام فدرال بشود. بدین خاطر برای ایران کنونی، فدرالیسم موضوعیت ندارد، یعنی مخالفت و یا موافقت با آن بی‌معناست. کسی که «فدرالیزه کردن حکومت» را برای ایران کنونی توصیه و تبلیغ می‌کند و خودش را «فدرالیست» می‌داند، یا معنای فدرالیسم را نفهمیده است و یا با هدف سیاسی معینی پشت نقاب فدرال‌طلبی پنهان شده است
نگاهی به وضعیت کنونی ایران ما را متوجه می‌کند، اقوام ایرانی در استان‌های مرزی ایران که جز محروم‌ترین استان‌های ایران هستند و تاریخ نیز شاهد اعتراضات آن‌ها در این استان‌ها بوده است، با این وجود ارادهٔ سیاسی مردمی، برای جامهٔ عمل بخشیدن به نظام فدرال در این مناطق ایران وجود ندارد و همین باعث شده است تا ارادهٔ سازمان‌ها و احزاب قومی در تحقق فدرالیسم با ناهم‌راهی و عدم استقبال مردم آن استان‌ها روبه‌رو شود، هیچ یک از اقوام ایرانی خواهان تجزیهٔ کشور نیستند و آن چه مسلم است در داخل ایران هیچ مرزی بین اقوام وجود ندارد.
پس راه حل چیست؟ خیلی ساده است! راه حل حاکمیت در برابر طالبانِ فدرالیسم، مکانیسم تقسیمات کشوری است. شواهد حاکی از آن است که با افزایش استان‌ها در سال‌های اخیر با مراجعه به جغرافیای سیاسی ایران و اعلام استان‌های جدید می‌توان دریافت که افزایش استان‌ها توسط جمهوری اسلامی اقتباسی از ترکیه می‌باشد، چنان‌چه الآن کشوری مثل ترکیه که جمعیت آن برابر با ایران است و وسعتش نصف میهن‌مان، دارای ۸۱ استان است. آیا آقای بهزاد کریمی برای این مکانیسم حاکمیت ایران مبنی بر تقسیم استان‌ها چه راه حلی دارد تا بتواند راه‌بندی در برابر ممانعت جمهوری اسلامی ایجاد کند، رویدادها نشان می‌دهند جمهوری اسلامی تا کنون در یک روند تدریجی، استان‌های بزرگ و پر جمعیت را تقسیم کرده است، معیار این تقسیم را در مورد جمعیت، وسعت و هم در تمام جنبه‌های پنهان و آشکار می‌توان رؤیت و دنبال کرد.
فارغ از هر گونه برخورد دگماتیستی عنوان می‌کنم طرح فدرالیسم در گام نخست با این پرسش بنیادین مواجه می‌شود که مگر مطالبات مشروعی وجود دارد، که نتواند در قالب یک سرزمین یک‌پارچه مثل ایران محقق شود و باید حتماً به فدرالیزه یا تکه‌تکه کردن ایران یک‌پارچه متوسل شد؟ آیا مطالبات قومی - زبانی فدرالیست‌ها در زمرهٔ حقوقی است که تحقق‌شان فقط بر عهدهٔ سازمان‌های سیاسی و حاکمیت‌ها بوده است یا هر شهروند به فراخور انگاره‌ها ودل‌بستگی‌های فردی خود مستقلاً باید پیگیر آن‌ها بشود و خواستار حقوق شهروندی گردد؟ مضافاً بر این آیا مشتاقان فدرالیسم در ایران، به مخاطرات فدرالیزه کردن یک کشور بسیط و متکثر نظیر ایران برای زیست مسالمت‌آمیز شهروندانش اندیشیده‌اند؟
بنا بر این اصلاً فلسفهٔ وجودی آمریکا یا هر کشوری که بر پایهٔ فدرالیسم بوده است، تلاشی برای با هم بودن است و نه به معنای جدایی. تصور این که کشورهایی فدرالیستی شده‌اند، نباید برای ما این انگیزه را ایجاد کند، چون آمریکا ، آلمان و ... فدرال شدند ما هم باید فدرال شویم. این الگوبرداری در مورد ایران به هیچ وجه صدق نمی‌کند، زیرا ایران در یک فرایند طبیعی چندهزارساله شکل و بافت و ساختار کشور به خود گرفته است. بنا بر این تجویز نسخهٔ فدرالیسم برای ایران معنایی جز این ندارد که یک ظرف شیشه‌ای را بشکنید، بعد بگویید حالا این تکه‌های شکسته‌شده را به هم بچسبانیم.
شکی وجود ندارد که ایران‌دوستان و میهن‌پرستان نگرانِ فدرالیسم، شوونیست نیستند، چون با فدرالیسم قومیتی مخالفند، مخالفت با فدرالیسم قومی می‌تواند به مثابه طرف‌داری از عدالت سرزمینی بودن باشد. به هر حال هر گونه شعار قومی، قبیله‌ای، فدرالیسم، زبان مادری و این‌گونه عوامل و پارامترها را باید تر نظر داشت و از آن دوری گزید. ما فقط در یک صورت بخت کامیابی و پیروزی داریم که بتوانیم ایران را دوباره به جادهٔ رو به توسعه برگردانیم و این راهی است که همهٔ ما به عنوان ایرانی برای حفظ یک‌پارچگی ایران و خواستار بهترین‌ها برای آن باشیم.

[1] چرا فدرالیسم مناسب ترین ساختار سیاسی برای عدم تمرکز در ایران؟، بهزاد کریمی

[1] نگاه کنید به پانویس بالا

برگرفته از ایران گلوبال

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید