yariابوالفضل محققی

ما میراٍث دار تاریخی هستیم که متاسفانه بخش عظیم آن آغشته به توحش،خشونت،تحجر،سرکوب ،جنایت ودروغ است.

از زنده بگور کردن مزدکیان توسط انوشیروان پادشاه عادل که چشم بر جنایت او بستیم و بر جایگاه پادشاه عادلش نشاندیم وتا توانستیم در رثای او سخن گفتیم بی آن که لحظه ای براین جنایت عظیم او در سرکوب یک جنبش عدالت خواهانه درنگ کنیم .

تا به" علی" و کشت کشتاراوکه نام عدل علی میدهیم ،با اغراق آمیخته به لذت از قتل عام و گردن زدن ششصد اسیر قبیله"بنی قریظه"در یک روز توسط علی وزبیر تعریف می کنیم! بی آن که نقش اعراق آمیز وتاثیر گذار چنین ستایشی از جنایت را در تکرار تاریخی آن و سر در آوردنش در سال شصت وهفت در زندان های جمهوری اسلامی درک نمائیم .

زمانی که خمینی دستور بر قتل عام هزاران زندانی بیگناه در زندان ها می دهد وعمل خود راتکرار همان گردن زدن علی می داند.تعجبی نمی کنیم !هیچ درد عمیق که منجربه اعتراض جامعه گردد سرتاسر وجود ما را در خود نمی گیرد.حرکتی عمیق توام با اعتراض در ما بر نمی انگیزد.چرا که پرورده شده در چرخه تاریخی چنین خشونتیم.

ملتی که هنوز نمی داند گورستان خاوران و صد ها گور دستجمعی در این گورستان که محصول نامه ودستور قتل عام خمینی است در کجای این کشور قرار دارد ؟

نمی داند و نمی خواهد که عقاید متحجر خود را بشکند وقبول کند که قتل عام زندانیان ادامه همان دستوری است که محمد چهارده قرن قبل بر گردن زدن زندانیان اسیر داد. خشونتی که قرن هاست تکرار می گردد.

در درون ذهنیت تاریخی ما هیچ نشانی جز خشونت ، کینه ورزی ،قتل وغارت ،تملق وچاپلوسی قدرتمندان وجود ندارد .ذهنیتی که در مسیر تاریخ هرگز مجال مهرورزی ، شادابی و نگاه خالی از حب وبغض ،خالی از تحجروخشونت مذهبی نداشته است.

متاسفانه بیشترما ایرانیان را که محکم تکانمان دهند حتی آن ها که داعیه آزادی ،وادعای روشنفکری دارند! از درونمانمان ودرونشان !یک مستبد ،یک روح نا آرام وخشنی بیرون می زند که با کوچکترین تلنگری رکهای گردنش بالا می آید و میل انتقام وزور گوئی از آن بیرون می زند!که حواله مشت ولگد کمترین نمود آن است! حتی اگر سال ها در کشور هائی با سیستم دمکراتیک زندگی کرده باشیم.

در سال هائی نه چندان دور سازمان چریکهای فدائی خلق که داعیه آزادی خواهی داشت! تشکلی کاملا روشنفکری! دختر وپسر عضو خود را بجرم رابطه عاشقانه با هم اعدام می کند .سازمان مجاهدین در به اصطلاح پوست اندازی ائدولوژیک شریف واقفی را می کشد و می سوزاند.

دست های هییچکدام از ما پاکیزه نیست .ما شریک جرمان گاه خاموش وگاه پر مدعائی هستیم که در تمامی عرصه های کشت وکشتار زور گویان و جانیان حضوری خاموش وگاه تائید کننده داشتیم .

با افتخار از لشگر کشی سلطان محمود ونادر شاه به هندوستان واز غارت الماس کوه نور، دریای نور وتخت طاووس که گوئی خود بر آن تکیه زدیم سخن گوئیم بی آن که در قفای این باجگیری قتل عام هزاران هندو را ببینم.

براحتی از میل کشی بر چشم محکومان سخن می گوئیم . ناظر در آوردن چشم از حدقه دیدگان فرزند توسط نادر می شویم ودر فرازی پیکره اورا مورد ستایش قرار می دهیم.

سرزمین غریبی است این ملک دارا ! که قرن هاست از ستم رفته برحسین ناله سر می دهد بر سر وروی خود می کوبد از درد زینب وبه اسیری بردن او به" شام "می نالد .بی آن که بر درد حاصل ازجنایات صورت گرفته توسط مهاجمان عرب بر زن ومرد ایرانی وبه اسارت گرفتن وچوب حراج زدن بر زن وکودکانشان در همین بازار" شام " ندبه کند !

وزیرترقی خواهش "میرزا تقی خان امیرکبیر" مامور سرکوب جنبش نو آورانه ،ترقی خواهانه ودر عین حال ضد استبدادی بابیه میگردد. با چنان خشونتی آنان را سرکوب می کند که قابل تصور نیست .اما چه باک ما هنوزانتقاد جدی بر این سرکوب نمی کنیم وبر تداوم آن درسیمای سرکوب بهائیان صحه می گذاریم وقلبمان از این همه ستم که بر هموطن بهائیمان می رود بدرد نمی آید و بدفاع از حق پایمال شده آن ها بر نمی خیزیم.

ما محصول چنین تضاد شخصیتی هستیم .

شخصیت غریبی که از یک طرف چشم برچنین خشونت، چنین سرکوب وسیع می بندیم . در فرازی نه چندان زیاد، یکی از بزرگترین جنبش های اجتماعی منطقه، جنبش آزادی خواهی مشروطه را بر پا می داریم . وجودی سراسر تناقض!

داد آزادی خواهی سر می دهیم بر علیه استبداد قیام می کنیم !اما جز در سایه استبداد نظام نمی گیریم . با سرود آزادی قیام می کنیم .اما در همان نخستین روزهای انقلاب در یک نشگی تاریخی مهر تائید بر اعدام های نفرت بار خمینی ،خلخالی در پشت بام مدرسه رفاه می زنیم.

حزب توده منادی عدالت اجتماعی خواهان تداوم وقطع نشدن این اعدام ها می شود. سازمان چریک های فدائی ومجاهدی که سال ها بزعم خود برای آزادی مبارزه کرده اند ازاین اعدام هااستقبال می کنند.

خشونت تاریخی اصل ونماد انقلابی می گردد که شعارش آزادی ،عدالت و برادری بود. ازهمان روزهای نخستین کارش به درگیری ها خیابانی کشیده می شود.در گیری هائی که زهرا خانم ها و ماشالله قصاب ها صحنه گردان آن بودند.

خشونت خشونت می زاید .چشمان درخشان وامید وار نسل جوان روزهای انقلاب را خیلی زود پرده ای از خون می گیرد .حکومت دست به کشتار میزند و آن شور مستانه آزادی خواهی جای خود را به ترور های کور مجاهدینی و کشتار بی رحمانه خمینی میدهد. کشتاری که کودکان نوجوان مجاهد نیز از تیغ خون ریز خمینی در امان نمی مانند.

روح پر شور جامعه در هیاهوی جنگ ،خشونت های رژیم تازه بر مسند نشسته تن به اسارت میدهد .سیل جاری شده با تمام گند وکثافت خود که جاری شده بود چرخ خون آلود آسیاب حکومت اسلامی را بحرکت درمی آورد.چوبه های دار که بر دار شدگان بر بالای آن تاب می خورند مایه سرگرمی زنان ومردانی نه اندکی می گردد که درنئشه دیدن یک صحنه جنایت از نزدیک از سر و کول هم بالا می روند .

هزاران حجله عزا با عکس چهره های جوان بر سر کوچه ها ،ورودی خانه ها بر پا می گردد وروح اجتماعی را خراش می دهدد. بار دیگر آن فضای منحوس خشونت واستبداد این بار قانونی وبا حکم حکومتی مزین به شرع و احکام اسلام در جامعه خسته ،سر خورده ،عافیت طلب برعکس ادعا بغایت عقب مانده ،فرصت طلب ، غیر دموکراتیک،خود خواه ونان بنرخ روز خورغالب می شود! تن به اسارت حکومت جدید با مشتی کوتوله تاریخی ,،عقده ای ،بی مایه می دهد !کنج عافیت می گیرد. مرده باد وزنده باد! جای شعار برادری ومهر ورزی را قبضه میکند . خشونت وترویج خشونت به فرهنگ مذهبی ، حکومتی بدل می گردد.

به خشونت وقتل ده ها دانشجو در دانشگاه هاچشم می بندد. تا خمینی حکم بر شکستن قلم ها بدهد!تا متون آموزشی با قلم تحجر، و تقدیس از تفکر عقب مانده ترین افکار" مجلسی ها "حجتیه ای ها نوشته شده، در مدارس ودانشگاه ها جاری شود.

کودگان با سرود دل بهم زن "ان جزه و شعار مرگ بر.. ،می کشم می کشم آن که برادرم کشت"روانه مکاتب می گردند.

نخبگان وروشنفکران بار سخت وطاقت فرسای مهاجرت رامی پذیرند تاهر روزبخش زیبا وحیاتی از تن جامعه جدا گردد. بحای آنها رئیسی ها ،شریعتمداری ها ،مداحان ، لات های کف خیابانی ونهایتا مشتی رجاله پاچه ور مالیده در خدمت به حاکم مستبد مستولی بر سرنوشت ملت گردند.تا حکم حکومتی جانشین قانون شود ودر یک روز ماموران حکومتی صدها جوان را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار دهند و با ماشین از روی جنازه جوانان بگذرند بی ان که جامعه واکنشی عمیق از خود نشان دهد.

عادی است که جنایت کاری چون رئبسی که دستش تاآرنج بر خون جوانان واعدامیان سال شصت وهفت آلوده است بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند و سرکوب گری چون قالی باف بر مسند ریاست قوه مقننه بنشیند و قانون وضع کند .

رهبری خود شیفته ومجنون که خودرا مالک الرقاب این سرزمین و حاکم بر جان ومال مردم میداند مهر تائیدبر تمامی این ها بزند.

همه ما در این خشونت بدوی وحشت انگیز مقصریم .مقصر در ساختن چنان فضائی که جنایت کاران بتوانند انگشتان خود به نشانه پیروزی بالا ببرند.ملتی که نیرو های اپوزیسیون آن بعد ازنزدیک به نیم قرن تبعید، هنوز قادر نباشد بر سر یک میز بنشیندوزبانی مشترک برای مبارزه با جمهوری اسلامی پیدا کنند. باید که تداوم این حکومت وجور رفته بر خود وملت را تحمل کند ودم بر نیاورد.

اپوزیسیونی که بجای نزدیکی بهم و برخورد با خشونت ، حتی در فضائی که هیچگونه فشار ومانعی برای نشستن در کنار هم ویافتن یک راه حل مشترک وجود ندارداز نشستن سر باز می زند ! برخورد فیزیکی ، توهین وبیشرمی اخلاقی را جای گزین مهر و همیاری می کند.اجازه میدهد ! فضا توسط مشتی لات بی سر وپا به خشونت کشیده شود .بدون آن که توسط رهبران آن ها بطور جدی وعملی اعتراضی صورت گیرد.در حالی که خود تقبیح کنندگان خشونت ودرگیری های حکومت اسلامی هستند .

داعیه آزادی خواهی وبر پائی جامعه ای آزاد ،سکولار و دموکراتیک دارند. اما هیهات! چگونه میتوان این دموکرات بودن را قبول کرد؟ زمانی که هنوز نه ببار است ونه بدار! ماشاهد خشونت وعدم بر خورد رهبران این میدان داران چاله میدانی ،دامن زننده به خشونتیم. اکسانی که داعیه رهبری بر مبنی انتخاباتی آزاد و دموکراتیک دارند؟

ما هنوز راه دارازی درپیش داریم !شهامت پیمودن راهی که قادر شود ما را حداقل به آئینه ای برساند، که تصویر خود وعمل خودرا در آن ببینم وعادلانه برراه طی شده و عمل کرد خویش قضاوت کنیم.بر مبنای این قضاوت عادلانه عمل نمائیم . ای عقل های ده ساله ،پانزده ساله مارا یاری دهید!
برگرفته از ایران گلوبال

 

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید