tanfizالاهه بقراط 

مقدمه برای بازنشر: این مطلب در فروردین ۱۳۹۲ که دولت دوم احمدی نژاد به پایان می‌رسید و حکومت می‌رفت تا با «نرمش قهرمانانه» و در پروژه‌ای سازمانیافته دولت حسن روحانی و کلید معروف‌اش را با هدف رسیدن به توافق اتمی روی کار بیاورد، با ارجاع به مطلبی که شش سال پیش از آن (۱۳۸۶) با عنوان «سال‌های موش صحرایی» تنظیم شده بود، در کیهان لندن منتشر شد.
با تجربه‌ی دولت روحانی و اینکه «برجام» نیز بهبودی در زندگی مردم به وجود نمی‌آورد، تنها چند ماه پس از روی کار آمدن دولت دوم روحانی، از پاییز ۱۳۹۶ اعتراضاتی سراسری در جامعه شروع شد که با شعارهای معروف خود به یکی از نقاط عطف جنبش آزادیخواهی علیه جمهوری اسلامی تبدیل گشت.

«تکرار»ی که در این مطالب سال‌های پیش از ۹۶ مطرح شده بود، از آن زمان تحت پوشش‌های دیگری از جمله «اعتدالگرایی» و «تحولخواهی» و «جمهوری دوم» و همچنین دوباره به تازگی با عَلَم کردن «مشروطه‌» ساختن ولایت فقیه با عناوینی مانند «حکمرانی جدید» و «بازسازی حکمرانی» و… همچنان «تکرار» می‌شود!

نبرد، همان نبرد قدیمی است: مشروعه علیه مشروطه، جمهوری اسلامی علیه ایران و برعکس!

اکنون که پس از کشتار آبان ۹۸ و شلیک موشکی به هواپیمای مسافربری و تحریم انتخاباتی ۱۴۰۰ شمار آرای باطله از اصلاح‌طلبان و تحولخواهان بیشتر شده و انقلاب ملی از درون دود و دَم ابهامات و انحرافاتی که چهار دهه به خورد مردم داده شد، شکل و شمایل شاخص و روشنی یافته است، تمام مدافعان انقلاب ارتجاعی ۵۷ و نیروهایی که با وجود نقد و اختلاف با جمهوری اسلامی اما به دنبال رژیم‌های عقیدتی خودشان هستند، نوک پیکان خود را به سوی ملی‌گرایان میهن‌دوست اعم از طرفداران پادشاهی و جمهوری و چپ و راست گرفته‌اند و به تکرار بلاهت‌های خود در نفی دستاوردهای تاریخ معاصر ایران به پشتوانه انقلاب مشروطه و پهلوی می‌پردازند. تکرار، همان تکرار است؛ فقط به جامه‌ی دیگری درآمده آنهم در حالی که جامعه در یک زندگی موازی، سال‌هاست خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی را یکی یکی زیر پا می‌گذارد.
[۲۶ فروردین ۱۴۰۲]

*****

در نخستین روزهای ژانویه سال ۲۰۰۷ (دی ۸۶) هنگامی که دور نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تازه به نیمه رسیده بود و رژیم برای «انتخابات» هشتمین دوره مجلس اسلامی بازارگرمی می‌کرد، من تلاش کردم نظر خود را درباره «تکرار عادت» به مثابه بیماری مزمن و مهلک جامعه سیاسی ایران در مقاله‌ای زیر عنوان «سال‌های موش صحرایی» مستدل سازم.

اینک دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز به پایان می‌رسد. اوضاع از همه نظر و به اعتراف همگان بدتر شده که بهتر نشده است. بیماری مزمن جامعه سیاسی ایران به سرکردگی برخی «روشنفکرانش» که غیردینی‌هایش نیز به شدت دینی هستند، باز عود کرده است. در پاسخ به «تکرارِ عادت» آنها من بخش‌هایی از آن مقاله را که گویی برای این شرایط «نیز» نوشته شده است، در اینجا «تکرار» می‌کنم تا از این زاویه نیز ثابت شود که شرایط انجام عملی به نام «انتخابات» در جمهوری اسلامی تا کنون تغییری نکرده است که برخی، که از اطلاق عنوان «بلاهت» بر تکرار عمل‌شان دلخور می‌شوند، انتظار بروز نتیجه‌ای متفاوت را دارند! مگر اینکه همه تلاش‌ها به کار گرفته شود تا در این شرایط ثابت که سال‌هاست تکرار می‌شود، تغییری به وجود آید.

نخست بندهایی از مقاله شش سال پیش [۲۰۰۷] را بخوانیم:

«آیا فیلم «روز موش صحرایی» را دیده‌اید؟ شاید در ایران نیز مانند آلمان بجای Gruondhog Day نام دیگری بر این فیلم (۱۹۹۳) که برنده چندین جایزه شده گذاشته باشند.

موضوع فیلم از یک جشن محلی گرفته شده است. دوم فوریه هر سال به نام روز موش صحرایی در برخی مناطق کانادا و آمریکا جشن گرفته می‌شود. بنا بر یک سنت نه چندان دیرینه در این روز ادامه فصل زمستان و رسیدن فصل گرما پیشگویی می‌شود. آنهم به این ترتیب که مردم محل در یک جشن، یک موش صحرایی بیچاره را که به خواب زمستانی فرو رفته از لانه‌اش بیرون می‌کشند تا او به آنها بگوید زمستان کی به پایان خواهد رسید. اگر هوا آنقدر صاف و آفتابی باشد که موش صحرایی بتواند سایه خود را ببیند، یعنی زمستان شش هفته دیگر ادامه خواهد داشت، وگرنه تابستان در راه است.

قهرمان فیلم «روز موش صحرایی» که خبرنگار هواشناسی یک فرستنده تلویزیونی است در چنین روزی ساعت شش صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌رود تا از این روز و پیشگویی موش صحرایی گزارش تهیه کند. ولی این روز (دوم فوریه برابر با چهاردهم بهمن) برای وی به یک کابوس تکراری تبدیل می‌شود. او که بر اثر تکرار فکر می‌کند از هرآنچه در این روز اتفاق می‌افتد پیشاپیش با خبر است، تلاش می‌کند از این «آگاهی» به سود خود و برای به دست آوردن پول و موقعیت و سکس استفاده کند. ولی موفق نمی‌شود زیرا درست است که همه چیز تکرار می‌شود و درست است که خبرنگار هواشناسی هربار آنچه را در تکرار پیشین اشتباه کرده، اینبار انجام نمی‌دهد، لیکن هر تکرار توأم با ناکامی‌های جدیدیست که وی را از رسیدن به اهدافش باز می‌دارد و نهایتا این تکرار به کابوسی تبدیل می‌گردد که نمی‌تواند از آن بیدار شود.

تکرار سیاست
حالا نگاه کنید ما ایرانیان چه اندازه از این تکرارها در زندگی سیاسی جامعه داریم که به زندگی روزمره ما تبدیل شده. می‌گویید نه؟ اگر سحرخیز هستید و به رسانه‌های مختلف دسترسی دارید، آنچه را که نه در زمینه آب و هوای کشور، بلکه در مورد سیاست داخلی و خارجی ایران پیش می‌رود، مرور کنید. خیلی زود متوجه می‌شوید نه روز دوم فوریه، بلکه هر روز برای ایرانیان روز موش صحرایی است و تحلیلگران و مفسران و دولتمردان و سیاستمردان در ایران و جهان به زبان‌های مختلف مشغول پیشگویی مسائلی مانند آینده برنامه اتمی و به راه افتادن نیروگاه بوشهر و همچنین «انتخابات سالم و آزاد» هستند.

مثلا این خبر را همین امروز مانند یک خبر دست اول که تیتر همه خبرگزاری‌های فارسی‌زبان داخل و خارج است می‌خوانید: «ایران پیشنهاد توقف غنی‌سازی اورانیوم را رد کرد». در سال‌های گذشته تا کنون چند بار این خبر «دست اول» را خوانده‌اید؟ یا «انتخابات سالم و آزاد» را در نظر بگیرید که هر بار با قیود و صفاتی مانند «نسبتا» آزاد یا «رقابتی» و سالم یا نه تنها «پرشور» بلکه «فعال» در تمام سال‌های گذشته تکرار شده و در ده سال اخیر دامنه‌ای یافته است که حتی کسانی که اساسا با یک حکومت دینی و دخالت دین در حکومت مخالفند، چشم و گوش خود را بر روی تفکر، پیشینه و عملکرد مبلغان این نوع انتخابات (مانند رفسنجانی و خاتمی) می‌بندند و می‌خواهند این دو نفر رأی‌گیری مجلس اسلامی هشتم را با دولتی که ظاهرا با آن مخالفت می‌ورزند (و همین دولت مسئول برگزاری رأی‌گیریست) این مراسم را برایشان چنان «آزاد» برگزار کنند که نه تنها احمدی نژاد و دولت و همه آنهایی که وی را بر مسند ریاست جمهوری نشانده‌اند، بلکه اصلا جمهوری اسلامی با آن «انتخابات» پی کارش برود!

بعد از مدتی معلوم می‌شود اگر این «انتخابات» آزاد «نسبتا» هم آزاد باشد، قبول است! بعد هم بدون آنکه آن بیست اصل برگزاری انتخابات آزاد را به روی خود بیاورند «به نام خدا» اعلامیه می‌دهند و نسبت به «سلامت انتخابات» و اینکه مبادا برخی نامزدهای «احزاب موجود» رد صلاحیت شوند اظهار نگرانی می‌کنند! صلاحیت کدام نامزدها و توسط کدام نهاد ممکن است رد شود؟! مگر «کمیته انتخابات آزاد» [که از سوی «اصلاح‌طلبان» تشکیل شده بود] آزادی احزاب سیاسی و رد نظریه استصوابی را جزو اصول خود برای برگزاری یک انتخابات آزاد قرار نداده بود؟! پس دیگر چه جای سخن و نگرانی از عدم «سلامت» و رد صلاحیت در یک «انتخابات آزاد» است؟!

باری، وقتی در روزهای موش صحرایی هربار ساعت شش صبح با تکرار اخبار برنامه اتمی و انتخابات آزاد بیدار شدید، سری هم به تکرارهای قبلی بزنید تا ببینید نه این رقبایی که دو سه سال است مجلس و قوه قضاییه و ریاست جمهوری را همراه با جابجایی‌های گسترده در سطوح محلی و کشوری قرق کرده‌اند آمده‌اند که به این آسانی بروند و نه آن رقبایی که برخی به آنها دخیل بسته‌اند از آن موش‌هایی هستند که از سوراخ حکومت اسلامی خود که سال‌هاست زیر پتوی گرم و نرم قانون اساسی آن لم داده و به رؤیای زمستانی ۲۲ بهمن فرو رفته‌اند، بیرون بیایند.

تکرار بلاهت
حال باید دید چه تغییرات مثبتی در ساختار و ساز و کار جمهوری اسلامی و «شرایط کشور» پدید آمده که امید برخی را نسبت به «انتخابات آزاد» یا «نسبتا آزاد» بارور کرده است؟
حجت‌الاسلام محمد خاتمی رییس جمهوری اسلامی پیشین چه تغییراتی کرده که بتوان وی را کمی «خارج» از جمهوری اسلامی در نظر گرفت؟
آیا نارضایتی‌های عمومی و وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و درواقع «موج‌سواری آزاد و رقابتی» درون قبیله حاکم را می‌توان به حساب تغییرات لازم برای برگزاری یک «انتخابات آزاد» گذاشت؟
اصلا این «اپوزیسیون قانونی» که تا کنون بزدلانه در هر شرایطی در رأی‌گیری‌ها شرکت کرده است با کدام برنامه، با کدام ابزار می‌خواهد بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی غلبه کند؟
مجلس اسلامی‌اش چگونه می‌خواهد ابتدا با دولتی که آن را «پادگانی» و «طالبانی» نامیده و سپس با مقامات و مسئولان محلی و کشوری که در دو سال گذشته از بنیاد تعویض شده‌اند، کار کند؟
آیا قرار است آنها باز تعویض شوند؟ در این صورت از همین حالا آنها برای اینکه این تعویض صورت نگیرد، تمام نیروی خود را بسیج کرده‌اند و یا در صورت شکست، باید شاهد یک تعویض سراسری دیگر در سطح مقامات و مسئولان بود و این نه انتخابات بلکه فرسایش دوره‌ای کشوریست که کارشناسان کار مفید روزانه دولتی را در آن در بهترین شرایط جمهوری اسلامی تنها هفت دقیقه اعلام کرده‌اند…

برای درک این واقعیات لازم نیست ضریب هوشی بالا داشت. ولی برای عدم درک آن، ضریب منافع نقشی تعیین کننده بازی می‌کند!

و به راستی نیز بر اینهمه چه می‌توان افزود جز آنکه در این سال‌های موش صحرایی که خواب زمستانی را پایانی نیست، باز به قول صادق سرمد باید خواند: «ابلهان تکرار عادت می‌کنند/ در گمان خود عبادت می‌کنند». [پایان نقل قول از مطلب سال ۲۰۰۷]

تا اینجا، همه‌اش بندهایی از مقاله شش سال پیش [۲۰۰۷] بود! می‌بینید، عادت «انتخاباتی» و عادت «اتمی» چگونه سال‌هاست تکرار می‌شود؟ حال باید دید کسانی که برای ساختن «حماسه سیاسی» به میدان خواهند آمد به خاطر مردم است یا برای «رهبر» و علیه «تیم احمدی نژاد»؟! تیمی که به نسبت هشت سال پیش و چهار سال پیش قطعا ضعیف‌تر نشده است، و رهبری که هرگز تا این اندازه درمانده نبوده است که مجبور شود دست به دامان اصلاح‌طلبان شود! و مردمی که خسته از هر سه دار و دسته، کاش آنقدر متشکل و هوشیار می‌بودند که بتوانند از این «انتخابات» فرصتی برای خود بسازند.

*مقاله «سال‌های موش صحرایی» سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) در کیهان لندن منتشر شده بود و «تکرار عادت به نام سیاست» در ۳ آوریل ۲۰۱۳ (فروردین ۹۲) در همین رسانه منتشر شد.

برگرفته از کیهان لندن

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید