qadamابوالفضل محققی
تکمله وتاریخچه ای بر نوشته امروز که در سیر حوادث و خیزش انقلابی نسل جوان چه کسانی نه یک قدم بل ده ها قدم جلو آمده اند جایگاه نیرو های چپ و جمهوری خواهان ونقششان در این خیزش چگونه وکجاست؟

دقیقا دو سال قبل در چنین روزی نوشتم .سرانجام کجا خواهیم ایستاد ؟

هر کس از جائی که ایستاده قدمی فراتر بگذارد

شیخ ابوسعید ابوالخیر روزی برای وعظ به مسجد در آمد جماعت بسیار بود و جای سوزن انداختن نبود . معرف روی بمردم کرد و گفت "خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید." شیخ صلوات فرستاد وبیرون رفت .

گفتند "همین؟"

گفت "چه کلامی زیباتر از این که از جائی که ایستادی قدمی فرا تر نهی."

فرا تر رفتن از جائی که ایستاده ای .کاریست نه آسان ! چراکه شهامت طلب می کندو بزرگی روح.شهامت تغیر، لذت نوشدن،پذیرفتن کنده شدن از سکون و پذیرفتن سختی ورنج راهی که در پیش روست.سخت است!دست شستن از راحتی و سر بر کشیدن به اعتراض.بخصوص اگر شاهزاده باشی!زیاد دور نرویم خود ما چه میزان حاضریم از موقعیت ،جایگاه ، جمع کسانی که پیوسته مشوق ما بوده ودر اطرافمان حلقه زده اند بخاطر مسئولیت فردی و گروهی خود در قبال جامعه ، در قبال مردمی که آزادی وعدالت را فریاد می زننددست بکشیم؟ پای برخودخواهی های خود که حاصل نفس آدمی ، فصاو جو ایجاد شده پیرامون اوست بگذریم . تا از آزادگی خود دفاع کنیم ، مقهورستایش ها ،تعظیم کردن ها ،القاب وعناوین ها نگردیم! بجهان از چشم یک شهروند ساده بنگریم و سرنوشت خود را با سرنوشت انسانها در ابعاد جهانی بعنوان یک شهروند جهان ود رابعاد سرزمینمان ایران با سرنوشت میلیون ها ایرانی بعنوان شهروند ایرانی گره بزینم ؟ بدون پیشوند وپسوند. شورش کنیم بر آن چه که استقلال فکری ما را می گیرد ودر چنبره روابط گروهی عقیممان می سازدو مانع از دیدن وقبول واقعیتمان می کند.

سخت است حتی از دست دادن یک عنوان کوچک آقای دکتر یا مهندس که در جامعه ما سخت رایج است و درون خود نوعی برتری اجتماعی را حمل می کند. این در ذات آدمی است که خواهان تکریم و بالاتر نشسن از دیگری است . چه کشمکش غریبی بوده وهست در همین سازمان فدائیان خلق که من امروز بعنوان نادم و بریده ازآن مورد خطاب قرار می گیرم برای گرفتن قدرت .چه بازی های پنهان ودسته بندی ها که بر سر دبیر اولی وجایگاه سازمانی صورت نمی گرفت.بیشترین قسمت تاریخ حزب توده در کشمکش بین دبیر اول ها گذشته! بقول آقای احسان طبری در "کژراهه" "وقتی آقای اسکندری از دبیر اولی حزب توده کنار نهاده شد. در خواست کرد که حداقل آن میز منبت کاری شده را که یاد آور رهبریش بود برای من بگذارید.

در کادری چنین بسته ومحدودما که حاضر به گذشتن ازحتی یک میز منبت کاری نیستیم حاضر به ازدست دادن عنوان وامکانات خود! چگونه اعلام نظر آقای رضا پهلوی در رد سلطنت را بباد تمسخر می گیریم وبجای تکریم او در برداشتن چنین قدمی بزرگ اورا زیر نقد و پیش داوری بیرحمانه خود قرار می دهیم؟ در ما امکان تغیر هست اما در ایشان نیست ؟ بی آن که پیامد چنین اعلام علنی ونقش آن در هم گرائی و نزدیکی وامید وارساختن مردم به آینده را در نظر بگیریم. ادعایمان سر به آسمان می زند.براحتی چشم براین همه تغیر و همگامی آقای رضا پهلوی می بندیم وبجای دیدن نکات مثبت این همه تحول! با ذره بین دنبال نکات منفی در شخصیت اومی گردیم .ای کاش داوری منصفانه ای در کار بود .تا منصفانه بر تمامی تحولات احزاب ،سازمانها وافراد بنگرد و قضاوت کند.ما نه نتها عمل آقای رضا پهلوی را در پس زدن عنوان پادشاهی و معرفی خود بعنوان فردی سکولار و جمهوری خواه نمی پذیریم .بلکه با پاشیدن تخم توطئه که ما ید طولا در چسبانیدن آن به افراد داریم عملا در صف حکومت گران اتهام زن وارتش سایری آن قرار می گیریم .خواهان تداوم این نکبت گریبان گیر ولایت فقیهی می شویم.بوجد نمی آئیم از عمل کسی که از پادشاهی خود میگذرد واز فردیت آزاد خود که نمی خواهد در حصار کشیده شده دورش بعنوان شاهزاده وارثٍ تاج وتخت محصور بماند دفاع بنمایئم."

کسی که" نمی خواهد آقا بالا سر دیگران باشد.سالی یکبار برود و مجلس افتتاح کند."

این درد جامعه ای است که روشنفکرش نام اپوزیسیون حکومت اسلامی را یدک می کشد!بجای بر خورد منطقی ودرست به تحول غیر قابل تصور از طرف آقای رضا پهلوی در راستای ایجاد یک جبهه فرا گیروتعمق روی چنین وحدت عملی شروع به تخریب و زیر سئوال بردن مغرضانه ایشان می کند .ما هنوزمنافع گروهی و دگم های فکری خود رابالا تر از نقش و تاثیر مثبت کار ایشان می دانیم. ما برای هر رخ داد سیاسی واجتماعی فرمول های از پیش آماده شده ای داریم که هویت سیاسی خود را با آن ها توضیح می دهیم. چیزی که ما درخشت خام می بینیم آقای رضا پهلوی و توده وسیع مردم در آئینه نمی بیند .این جمع بندی های مبتذل است که ما را به چنین بی برگی کشانده است .که نتیجه اش همین لشگرهفتاد سالگان از پا افتاده ای است که کمتر جوانی از نسل جدید ایران آن هارا می شناسد .چرائی آن را باید از خود پرسید ؟ پرسید که چه برسر آن توده میلیونی زیر رهبری خمینی آمد؟ آن هیاهوی صد ها هزار جوان حامی سازمان فدائیان چه شد؟ پرسید که چگونه امروز کمتر خانوده ایرانی است که حسرت گذشته نخورد ؟ کمتر جوان ایرانی است که تصویر آینده مدرن وآباد ایران را در سیمای آقای رضا پهلوی جستجو نکند. سازمان های چپ و روشنفکران با روندی که در جامعه پیش می رودوبر دامنه حمایت از آقای رضا پهلوی و نه بجمهوری اسلامی افزوده می شود. روندی که سرانجام روزی ،جائی نه چندان دور در میان خشم وکینه دهان خواهد گشود.جایگاه ونقش ما چیبست ؟ سرانجام باید روزی با صراحت جایگاه خود را در برابر نه به جمهوری اسلامی با فبول حضور آقای رضا پهلوی در این صف اعلام نمود! .روزی که زیاد دور نیست. چه بخواهیم .چه نخواهیم صف بندی مبارزه جایگاه ما را معین خواهد کرد . یا پشت حکومت اسلامی! یا در جبهه فرا گیر نه به جمهوری اسلامی.

برگرفته از ایران گلوبال

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید