hissاکرم ناطقی
این روزها حرف از اتحاد زیاد می شنویم. و توصیه های چپ و راست میگیریم که چنین مگو و چنان مکن که اتحاد بر هم نخورد. شاید برای اینکه بتوانیم از این فضای گیج کننده ای که به وجود امده، به یک تصور منطقی برسیم، باید در مورد اتحاد حرف بزنیم همانگونه که در مورد بسیاری از موضوعات دیگر حرف می زنیم.
اول باید بدانیم اصلا اتحاد چیست و باید بین چه کسانی شکل گیرد.
پس از ان باید بدانیم چگونه یک اتحاد صورت می گیرد و کارکرد آن چگونه است.
از دید من اتحاد یک قرارداد نوشته یا نانوشته دو یا چند جانبه، برای هماهنگ حرکت کردن در یک یا چند مسیر به سوی یک هدف مشخص است.
پس ما حتی اگر هم مسیر هایمان از هم جدا باشد، باید هدفمان یکی باشد، وگرنه اتحاد غیر ممکن خواهد بود. اصولا ما نمی توانیم با کسانی که مقصدشان با ما متفاوت است سوار یک اتوبوس بشویم. کسانی که مقصدشان سرنگونی ایران است قطعا هدفشان با ما که مقصدمان سرنگونی جمهوری اسلامی است ، متفاوت می باشد. کسانی که مقصدشان اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی است، نمی توانند همسفر براندازانی که خواهان گذر از جمهوری اسلامی هستند، باشند.


پس اتحاد باید بین افراد یا گروههایی صورت بگیرد که هدف مشترک دارند.
مردم داخل ایران با هم متحد در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند. هدف مشترک آنها رهایی از این رژیم است. اما در خارج از ایران به دلیل فضای باز و دمکراسی کشورهای غربی، جو متفاوت است. در واقع ما نمونه کوچک ایران بزرگ در خارج از ایران هستیم که تا حدی از شر جمهوری اسلامی رها شده و دارد به پس از جمهوری اسلامی می اندیشد. مردم داخل ایران به دلیل انکه جان و زندگی خود و عزيزانشان در خطر است، تمرکز خود را بر روی رفتن این رژیم و رهایی از ان قرار داده اند. اما در خارج از ایران، نبودن آن خطرات، فضایی برای فکر کردن به اینکه" پس از جمهوری اسلامی چه می خواهیم " به وجود اورده است.
اینجاست که می بینیم هدف ها متفاوت است و آرزوها برای پس از جمهوری اسلامی بعضا از وجود خود جمهوری اسلامی بدتر است. اینجاست که مسیرهای ما از هم جدا میشود. قطعا اکثریت ما نمی خواهیم ایران را نابود کنیم و هدف ما نابودی جمهوری اسلامی است. اما در نهایت متوجه می‌شویم همه ما فقط نابودی جمهوری اسلامی را نمی خواهیم بلکه آرزوهای خودمان برای ایران پس از جمهوری اسلامی را هم می‌خواهیم. از یک ایران سکولار دمکرات ، تا یک ایران تکه پاره، ضعیف و ناتوان در دفاع از خود. اینجا برای ما روشن میشود که مقصد همه ما یکی نیست و اتحاد با همه به دلیل تفاوت در مقصد به وجود نخواهد آمد. اما میشود گفت اکثریت بزرگی از ملت ایران با هم متحد هستند چون هدف مشترک آنها نابودی جمهوری اسلامی ، ایجاد ایران سکولار دمکرات، و قوی و آباد است.

حال این سوال پیش می آید آیا ما باید چشممان را بر همه چیز ببندیم و سکوت کنیم که اتحاد به هم نخورد؟
آیا نباید از آرزوهایمان برای پس از جمهوریاسلامی حرف بزیم؟ آیا سکوت ما در مقابل رفتار و سخنان کسانی که شناخته شده هستند سبب میشود ما واقعا زودتر به مقصد برسیم؟ اگر بله به کدام مقصد؟

باید گفت تا زمانی که هدف مشترک وجود دارد و ما صادقانه به سوی ان حرکت می‌کنیم این اتحاد وجود دارد و کسی نمی تواند ان را بر هم بزند. اما جایی که هدف ها متفاوت میشود ، اتحاد هم خود به خود از بین می رود.
قطعا در مسیر حرکت به سمت هدف ما داریم به پس از پیروزی می اندیشیم. و رقابت‌ها برای پس از پیروزی از همین اکنون شروع شده و غیر ممکن است که بتوان آنرا نادیده گرفت چون این بخشی از همان هدفی است که ما داریم به سوی آن حرکت می کنیم.
نظر شاهزاده این است که هدف سرنگونی جمهوری اسلامی، و استقرار یک حکومت سکولار دمکرات در چهار چوب تمامیت ارضی ایران باشد. خود همین اهداف، مجاهدین، اصلاح طلبان، و تجزیه طلبان گستاخ و خجالتی را از اتوبوس پیاده میکند. بنابراین چون ما از همان ابتدا هدف مشترکی با آنان نداریم، اتحادی هم نداریم‌. اکنون مانده اند پادشاهی خواهان و بخشی از جمهوری خواهان. که خود همین بخش از جمهوری خواهان چندین و چند شاخه هستند ولی برخی از آنان ملی گرا هم هستند که فاصله چندانی با پادشاهی خواهان ندارند.
گرچه امار درستی در دست نیست اما اگر محبوبیت شاهزاده را ملاک قرار دهیم، میتوان گفت پادشاهی خواهان در اکثریت هستند. گرچه هدف اول سرنگونی جمهوری اسلامی است اما قرار است ما پس از آن به سکولار دمکراسی برسیم. حال سوال اینجاست آیا ما واقعا آمادگی رسیدن به سکولار دمکراسی را داریم؟
دمکراسی مساوی با صندوق رای نیست، بلکه دمکراسی سبکی از زندگی است که دارای ارزش‌ها مشخص خودش است. این ارزش‌ها از دمکراسی جداناپذیر هستند. آزادی بزرگترین ارزش در دمکراسی است. آزادی دین، آزادی جنسیتی، آزادی رسانه، و از همه مهمتر آزادی اندیشه و بیان است. و
زندگی در سکولار دمکراسی به ما یاد می دهد که در باره تمام مسائل صادقانه، باز و روشن گفتگو کنیم. البته بازی های سیاسی را فعلا کنار می گذاریم و به اصل آزادی اندیشه و بیان می پردازیم. گرچه احزاب بر سر مسائلی با هم ائتلاف و همکاری می کنند اما این سبب نمی شود که همزمان از هم انتقاد نکنند و فراموش کنند که همزمان رقیب یکدیگر هم هستند.
آنچه از تجربه در سکولار دمکراسی بدست آورده‌ایم، این است که آزادی اندیشه و بیان یک ارزشی است که به عنوان یک فرد یا یک حزب، با باور به دمکراسی، باید به ان احترام بگذاریم و حق محدود کردن یا از بين بردن آن را نداریم. البته آزادی بیان از فحاشی که بسیارزننده است جداست.
بنابراین بعنوان یک فرد ، یک حزب یا گروه، وقتی که وارد دنیای سیاست می شویم، حق نداریم به دیگران بگوییم چگونه بیندیشند، و چه راه سیاسی را انتخاب کنند. و همچنین حق نداریم از آنها بخواهیم از تفکر سیاسی خودشان دفاع نکنند. ما همچنین حق نداریم به دیگران بگوییم چه شعاری بدهند یا ندهند. این سلب آشکار آزادی اندیشه و آزادی بیان است. اگر قرار است ما به دمکراسی برسیم ، پیش از هر چیز باید مردم دمکراتی باشیم. دمکراسی به مردمی با تحمل بالا نیاز دارد.
به مردمی که حفظ ارزش های دمکراسی را برتر از پیروزی خود بدانند. اگر گروه یک می‌خواهد شعاری را بدهد که گروه دوم دوست ندارد، گروه دو فقط باید تحمل کند، احترام بگذارند و بپذیرند که گروهی هستند که اینگونه می اندیشند و این خواسته ها را دارند و برعکس. گروه دو نمی تواند به گروه یک بگوید این را نگو و آنطور فکر نکن چون ما دوست نداریم و اتحاد را بر هم می زنیم. این در واقع تهدید است که بر خلاف ارزشهای دمکراسی است.
اتحاد به معنای دست کشیدن از خواسته ها، یا تحمیل عقاید یک گروه بر گروه دیگر نیست. اتحاد یک قرارداد است برای رسیدن به یک هدف با پذیرش تفاوت ها، و نه از بین بردن تفاوت ها، تحمیل و سرکوب و حذف رقیب.
اتفاقا اتحاد به معنای به رسمیت شناختن رقیب و پذیرش و احترام به تفاوتها است. اگر شما نپذیرید که گروههای دیگری وجود دارند که مانند شما نمی اندیشند و مانند شما نیستند، اما هدفی مانند هدف شما دارند، دیگر لزومی به اتحاد نیست. ائتلاف و اتحاد در واقع پذیرش رقیب و همکاری محترمانه و دوجانبه با اوست در راستای آن هدف مشترک. و ابدا به معنی سرکوب رقیب، و خفه کردن او و حذف او نیست.
در دنیای سیاست، ما نمی توانیم مانند بچه های لوس و ننر از بقیه بخواهیم سکوت کنند تا ما صحبت کنیم. سیاست عرصه رقابت است و آنکس که این کشمکش های سیاسی را دوست ندارد، و توانایی مقابله ، با استفاده از روشهای دمکراتیک با آنها را ندارد، اصلا نباید وارد دنیای سیاست شود.
در پایان ، بعنوان یک پادشاهی خواه از همرزمان خودم می خواهم که از نظرات خود همچنان شجاعانه دفاع کنند و آن شعاری را که دوست دارند سر بدهند. رقیب باید بیاموزد که ما وجود داریم. و همراهی با دیگران برای سرنگونی جمهوری اسلامی سبب آن نمی شود که ما از آرزوهایمان برای ایران دست بکشیم. رقیب باید بپذیرد ما هستیم و اگر میخواهد با ما متحد شود، باید محترمانه با ما متحد شود، همانگونه که ما پذیرفته ایم که دیگران هم هستند و همراه با آنها در مسیر براندازی جمهوری اسلامی حرکت می کنیم.

پاینده ایران
جاوید شاه

 

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید