محسن کردی
توافق و ائتلاف بر سر حد اقل های مطالبات و توقعات امری است که در یک نگاه ظاهرا همه نیروهای سیاسی به آن اعتقاد دارند. اما در این «حد اقل» ها نکاتی را می گنجانند که از نظر سایرین از «حد اکثر» تحمل شان بسیار بیشتر است بنابر این ما هرگز قادر به ایجاد یک ائتلاف نبوده و نخواهیم بود و تلاش در این مورد همان گونه که در این 40 ساله بیهوده بوده بازهم بیهوده خواهد بود. معنای دیگرش این است که اگر عقیده داریم راه سقوط جمهوری اسلامی از یک ائتلاف میگذرد بهتر است بجای این که وقت مان را برای ائتلاف یا سیاست تلف کنیم برویم سینما و ماهیگیری یا گوشه بار یه حالی بکنیم و بیخود خودمان را حرص ندهیم.
البته این را برای غیر مشروطه خواهان عرض میکنم. ما پادشاهی خواهان به عنوان نیرویی که دارای پایگاه وسیع مردمی است بدون نیاز به سایر نیروها، و به تنهایی میتوانیم آلترناتیو تشکیل دهیم اما سایر نیروهای اپوزیسیون از برانداز تا غیر برانداز به دلیل نداشتن پایگاه مردمی نمیتوانند آلترناتیو بعمل آیند و این یک ادعای توخالی نیست! آنها هم که مثل حزب دمکرات کردستان پایگاهی دارند تنها در میان بخشی از مردم پایگاهی نسبی دارند قادر به تبدیل شدن به آلترناتیو حکومتی برای کل ایران نیستند. از نگاه ما، از چند سالی پیش به این طرف، نیروهای غیر پادشاهی خواه (بجز بخشی کوچک از آنها) در اپوزیسیون هیچ .. تاکید می کنم، هیچ تاثیری در راه تضعیف یا سقوط جمهوری اسلامی نداشته اند . اگر داشته اند یکی را نشان بدهید! یک نمونه نشان بدهید که یکی از این نیروهای منتقد شاهزاده در جهت تضعیف جمهوری اسلامی در سالهای اخیر گامی برداشته اند یا موثر بوده اند.
نام می آورم: اتحاد جمهوریخواهان نمیتواند حتا یک نمونه نشان بدهد. جبهه ملی همه شاخه هایش حتا یک نمونه نمیتوانند نشان بدهند. حزب کمونیست کارگری حرارت زیاد نشان میدهد اما در نظر مردم ایران اصلا به حساب نمی آید. سازمان مجاهدین خلق حتا وجودشان عقربی است که مردم حاضرند به مار غاشیه خامنه ای پناه ببرند. حزب توده، فداییان، حزب چپ همه و همه در این سالها با حمایت از کاندیدادهای ریاست جمهوری مثل خاتمی و موسوی و روحانی یا به عمر رژیم افزوده اند و آنها که رای نداده اند در راه تضعیف جمهوری اسلامی یا نخواسته و یا نتوانسته اند موثر واقع شوند. در یک جمله میتوان گفت کارنامه همه شان در جهت خلاف مطالبات مردم ایران بوده است. با ارفاق شاید بتوان گفت اگر اعمال شان ضد مطالبات ملت ایران نبوده باشد اما در جهت تضعیف رژیم اشغالگر مسلما موثر نبوده اند. آیا با یدک کشیدن نام اپوزیسیون باعث شرمندگی شان نیست که پس از چند دهه فعالیت شان نمیتوانند نمونه بدهند که به اندازه مسیح علینژاد توانسته باشند موثر واقع شوند؟ مسیح علینژاد به کنار، حتا به اندازه گلشیفته فراهانی هم موثر نبوده اند! این هم به کنار حتا به اندازه تازه وارد هایی مثل علی کریمی و نازنین بنیادی هم نتوانسته اند در راه دمکراسی برای مردم ایران و تضعیف جمهوری اسلامی موثر واقع شوند و مورد استقبال مردم در داخل و خارج واقع شوند!
اما همین افراد و گروههایی که دهه ها در کسوت اپوزیسیون بوده اند و سایرینی که فقط نامی از آنها باقی مانده در تضعیف شاهزاده و سنگ اندازی کارنامه شان بیست و رژیم اشغالگر بسیار از ایشان متشکر است. همینجا جدا کنم: میتوانم بجرات بگویم که اینقدر که اینها در راه شاهزاده با خرده گیری ها در رسانه ها و فضای مجازی سنگ انداخته اند، عبدالله مهتدی و حزب دمکرات کردستان یا کومله چنین نکرده اند یا با حرارتی که اینها به شاهزاده حمله می کنند حمله نکرده اند. گروههایی که نام بردم در عمل از ظلمی که رژیم اشغالگر به مردم ایران روا میدارد با همان حال اشک و گریه برای مردم به مردم و ما نصیحت می کنند که «به این نظام ظالم و کودک کش دست نزنید بدتر میشود!». در یک کلام حاصل کار اینها در عمل جهت تداوم عمر جمهوری اسلامی بوده است. انگیزه و بهانه: جلو گیری از دیکتاتور شدن شاهزاده! اگر شاهزاده نبود اینها دلیلی برای حیات سیاسی در قامت اپوزیسیون نداشتند. سالهاست که در مقام اپوزیسیون جمهوری اسلامی موضوعیت شان را از دست داده و این موضوعیت را در مخالفت با شاهزاده تعریف می کنند. چقدر قابل ترحم است چنین اپوزیسیونی!
آیا پس از 4 دهه فکر نمی کنید که وقتش شده به تاول های کف پایتان بگویید که راه را اشتباه آمده اید؟
با آنچه که رفت آیا صحبت از ائتلاف آب در هاون کوبیدن نیست؟
برگرفته از ایران گلوبال