نقطه
اگر، باور به این داریم، که جمهوری اسلامی باید برود، و ماندن جمهوری اسلامی را برای ایران و ایرانی، سهمناک و مرگبار و نابودکننده میبینیم، از زمان تشکیل جمهوری اسلامی تا به امروز، امسال، سال ۲۰۲۳ میلادی، بهترین زمان برای جمعکردن نیروها در پشت اردوی براندازی جمهوری اسلامی میباشد. هرگز تمام و کمال امکانات و قرینههای فروپاشی این رژیم اینگونه جمع و مهیا نبودهاند.
ضرورتی بزرگ را با این اشتراک در پتیشن و قبول وکالت شاهزاده در پیش روی خود باید ببینیم.
هر کس سری به سایت نقطه بزند، میبیند که موضع و نگاه این سایت به شاهزاده رضا پهلوی، مثبت و آمیخته به امید است. در کار رسانهای شاید، اما در کار کنشگری سیاسی، گیج ماندن و نداشتن سخنگو و نماینده در جهان امروز، از کمبودی بزرگ میگوید.
چرا شاهزاده برای این وظیفهی تاریخی مناسب و سزاوار این اعتماد است؟
زمان، و تنها زمان
هیچ چیز برای بشر معنای درست نمییابد جز در زمان «آن چیز». از درمان بیماری و رفع گرسنگی بگیریم تا روابط انسانی و تحولات اجتماعی، هر امری، اگر در زمان خود تحقق یابد، بهترین نتیجه را میدهد. و از سوی دیگر، هر امری چنانچه در زمان خود روی ندهد، نتیجه بهترین را نمیتوان منتظر بود. اینکه بهترین زمان برای هر امر چیست، مشکل بزرگ بشر بوده و خواهد بود. برای همین هم میگوییم، که هر تصمیمی در زمان خود بهترین است، تا سپس، نتیجه را ببینیم و ارزیابی از تصمیم خود داشته باشیم.
اگر، باور به این داریم، که جمهوری اسلامی باید برود، و ماندن جمهوری اسلامی را برای ایران و ایرانی، سهمناک و مرگبار و نابودکننده میبینیم، از زمان تشکیل جمهوری اسلامی تا به امروز، امسال، سال ۲۰۲۳ میلادی، بهترین زمان برای جمعکردن نیروها در پشت اردوی براندازی جمهوری اسلامی میباشد. هرگز تمام و کمال امکانات و قرینههای فروپاشی این رژیم اینگونه جمع و مهیا نبودهاند.
از زمانی که دونالد ترامپ برجام را پاره کرد و فشارهای اقتصادی را بر جمهوری اسلامی (و طبعا بر مردم ایران) آغاز نمود، جمهوری اسلامی با چنگ و دندان تلاش کرده است از قبول ۱۲ گانهی شروط آمریکا دوری نماید و برجام را عقب اندازد. ولی شکست خورده است. و اکنون، شرایط اقتصادی ایران کاملا به زانو نشسته است. باورش سخت است که دست مردم ایران، پول نقد ابدا یافت نمیشود و همهی مراودات پولی با کارت بانکی روی میدهد. حتی خارجنشینانی که دلشان برای میهن تنگ است و مجبور به سفر هستند، باید با کارت ملی، حساب باز کنند و دلارهای خود را به حساب بانک بریزند و سپس ولخرجی نمایند. یعنی اینکه، اگر خارجنشین بخواهد به سائلی انعامی بدهد، نمیتواند! قیمتها را هم که امیدوارم ما خوشنشینهای اروپا دنبال بکنیم و فقط نرخ دلار و طلا را نخوانیم و بدانیم فقر چگونه مردم را میفشارد. هر کس هر چه خواست بگوید، اما این واقعیت سختجانترین واقعیت انقلابها و جنبشهای اجتماعی است، که نبود پول و فروپاشی اقتصاد به معنای فروپاشی حکومتهاست.
بازگویی بیداری و عزم مردم در این چهار ماه گذشته، از توان قلم و بیان خارج است. کمینه را بگوییم که به پاس این بیداری و این شجاعت ستودنی، اجماع جهانی علیه ملایان آدمکش و استثمارگر ایران، بینظیر و گسترده است. خشم ایرانیان خارجکشور از جمهوری اسلامی انقلابی؛ آمریکاستیز؛ اصلاحپذیر؛ و قدرت بزرگ منطقه، به اوج خود از سال ۱۳۵۷، رسیده است. برای همه، جمهوری اسلامی، نامبارک است. ملت ایران، از جهموری اسلامی متنفر شده است. بو و شکل این حکومت آنها را مشمئز و منقلب میکند. زنان دلیر ایران، برای رسیدن «زن ایرانی امروز و فردا»، از تابوها و ترسها و انگها بسیار راحت می گذرند.
مشکل دعواهای اپوزیسیون
با اینکه نگرش به دعواهای اپوزیسیون، دارای بالا و پایینهای زیادی است و به روشهای متفاوت آنرا تفسیر و توجیه و تحریف نیز مینماییم، اما واقعی هستند. بسیار ملموس و مزمن شدهاند. همین چهار ماه گذشته کافیست که به مقالات و نگرشهای افراد مطرح در رسانهها (که به رقم ۵۰ هم نمیرسند) نگاه دقیق کرده باشید. در یک کلام، امیدی نیست. خودمان را گول نزنیم و باز زمان را سر نبریم، که شاید این خواص و مطرحهای اپوزیسیون به کاری بزرگ در راستای «اتحاد» دست بزنند. دستكم تاکنون که در همان مضمون و کوک قبلی است که «دیگری دارد جلو میزند، مزاحم اش شویم».
قبلا نوشتیم، حتی پر صداها و پرکارهای اپوزیسیون که کردها و مجاهدین باشند، دانسته و معقولانه، یا ندانسته، فتیلهها را پایین کشیدند؛ زیرا دیدند ملت ایران، با آنها همصدا نیستند! مشکل عمیق است. تعداد سازمانهای سیاسی ایرانی که در این سالها اخیر پس از تحریمهای سنگین، شکل گرفتند بسیار کم هستند. بیشتر اینها در طیف طرفداران شاهزاده رضا پهلوی تاسیس شدهاند. اما کم هستند. ایکاش صدها تشکل که در هر کدام ۳۰ ایرانی بود، داشتیم واینها با تمرین کنشگری سیاسی تشکیلاتی، به سمت تشکیل سازمانهای بزرگ رفته بودند، اما نداریم. در عوض بسیاری دلخوش دارند که در «توییتر» فعالیت کردهاند. چرا که نه! اما در توییتر کار تشکیلاتی نمیتوان آموخت. خواص ما نیز،جز تنی چند، به کار تشکیلاتی تن ندادهاند؛ بلکه، مدام اندرز پراکندهاند که چرا تشکیلات نداریم! همانگونه که در سالهای انقلاب ۵۷ واقعبین نبودیم و اصلاحات را بدست انقلاب کشتیم، امروز نیز هنوز نگاه واقعبینانه را در چشمها و قلمهای بسیاری نمیتوان دید.
شاهزاده رضا پهلوی
نگرشها و مواضع سیاسی شاهزاده به معنای کامل کلمه، منعطف بوده و هستند. واژهی «فلکسیبل» در تعریف «گفتمان سیاسی» برای افراد، کاملا شایستهی اوست. بر خلاف بسیاری که سالهاست همان حرف سالهای ۵۵ و ۵۷ در دهانشان با جملهبندیهای رنگارنگ میچرخد، اما شاهزاده نشان داده است که توانایی فرود از کرسی خود، برای منافع میهن و ملت ایران را دارد. هرچند که برای این انعطاف نیز «توبیخ» شده است. اما، او مرد محکم و استواری است. زیرا نه با نفرت و کینه، که با امید زنده است. هرگز مانع راه کسی نشده است. که بسیاری مدام بر او ایراد گرفتهاند. آیا اگر او نتوانسته آن «قهرمان بزرگ» دلها و قدمهای ایرانیان شکستخوردهی از انقلاب باشد، کس دیگری مرد این میدان بود؟ شاید فقط یک نفر! اگر محمدرضاشاه زود فوت نکرده بود، میتوانست رهبری مبارزه با رژیم ملایان را عهدهدار شود و کار را به سرانجام برساند.
هیچ کس در طول این سالها، در اپوزیسیون، نکرده و نگفته، به اندازهی شاهزاده مورد انتقاد و طلبکاری قرار نگرفته است. او بسیاری از اشتباهات و رفتار نامناسبی را که به او نسبت دادند، مرتکب نشده است، اما مدام جریان نشر منفیبافیها علیه او فعال بوده است. هم اکنون نیز به او نسبت «دیکتاتوری» ژنتیک میدهند. اگر فعالیت کرده است، حمله کردهاند که چرا فعالی؟ اگر ساکت بوده است حمله کردهاند که چرا از امکانات خود علیه رژیم بهره نمیجویی؟ او بحرانهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. از آنچه که دربارهی پدرش روی داد، تا مرگ دلخراش دو دلبندش و همچنین بار مسئولیتی که بر دوش داشته است، از دید این قلم، از او انسانی شکیبا و نجیب و محکم ساخته است. راستش جایگاه او باید بالاتر از اینکه امروز هست میبود، اما چه کنیم که کینهی سختجان انقلابیون شکست خورده، و به خارج فراری شده، عزیزتر از مهر میهن شد و ماند. کسی نمیتواند از میان اظهارات خواص سیاسی ما، گاف نجوید و نیابد. همه گافهای بزرگی در کلام و رفتار داشتهاند. اما اشتباهات سیاسی شاهزاده، هرگز آنقدر که بزرگنمایی شدند، اشتباه نبودند. اگر هم بودند در نگرش و دیدن مسئله در زمان خود بوده است. رفتار سیاسی اشتباه و «نابخشودنی» از شاهزاده، دور است.
خانوادهای محمدرضا شاه پهلوی، شهبانو فرح پهلوی و دیگر بازماندگان و نوادگان، هیچکدام در طول این سالها، حرکتی یا رفتاری از خود نشان ندادند که اخلاق و منش یک خانودهی اشرافی، و ایرانی را زیر پرسش ببرد. دیگر خانوادههای اشرافی زمان ما چطور؟
امید که شاهزاده در این راه، تا سالها همراه ملت ما باشد. از اعتماد به شاهزاده رضا پهلوی، اینگونه که زیسته، گفته و عمل کرده است، هیچ کس پشیمان نخواهد شد. تصمیم با توست: زندگی راستین، لحظات انتخابهای درست است.
نقطه
۱۸ ژانویه ۲۰۲۳