مرتضی اسماعیلپور
انتشار سخنرانیهای پیاپی علی خامنهای در دیدار با گروههای مختلف و متعهد به سیستم جمهوری اسلامی سبب گمانهزنیهای متعددی شده است. او پس از یک وقفه طولانی در روزهای اول انقلاب مردمی ۱۴۰۱ با برگزاری نشستها و سخنرانیهای متعدد نشان داد احساس نگرانی شدیدی نسبت به رخدادهای اخیر در ایران دارد.
سخنرانیهای خامنهای پس از وقایع ۸۸ شکلی دیگر به خود گرفت و تلاش کرد آنچه در متن سخنرانیهایش اشاره میکند تحت عنوان «فصلالخطاب» شمرده شود و پس از آن، مسیر و اجرای امور به سمت خواستههای حاکمیت پیش برود. سخنرانی او پس از کشتار آبان ۹۸، مرگ قاسم سلیمانی و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی با شلیک موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله سخنرانیهای بسیار مهم او تلقی میشد. او در اولین واکنش به خیزش ملی در ایران تلاش کرد اهمیت این رویداد سیاسی در کشور را کاهش دهد و به نقل از مقامات انتظامی و امنیتی، حوادث اخیر را فروکششده قلمداد کرد. آمدن رهبر جمهوری اسلامی پشت تریبون و ادعای فروکش کردن خیزشهای مردم با جواب تندی از سوی جامعه روبرو شد و با وجود تلاش او جهت جلوگیری از تشدید و تداوم خیزش، خواستههای او بینتیجه ماند.
تلاش او به باور طرفدارانش همیشه نتیجهبخش خواهد بود اما همزمان با سخنرانی خامنهای در جمع شماری از فرماندهان ارشد و چهرههای نزدیک به حاکمیت در سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، هیچ نتیجهبخش نبود و مردم در شهرهای مختلف به خیابان آمدند.
او که از خیزش همزمانی مردم با سخنرانی خود، ظاهرا اطلاع نداشت، بدون اشاره به کشته شدن مهسا امینی مشخصا گفت « دشمن اگر حضیضی وجود داشته باشد بزرگ میکند».
شاید کلیدیترین نکته خامنهای در اولین سخنرانی پس از وقایع خیزش ملی اشاره وی به مقاومت در مقابل «دشمن» است که تاکید کرد « صیانت از کشور با مقاومت به دست میآید و نه تسلیم».
رهبر جمهوری اسلامی در تمامی سخنرانیها خود را در جایگاه مظلوم و مورد ظلم قرار گرفته مینشاند و فرمان خود را از زبان مردمی مطرح میکند که نگران آینده کشور هستند و به همین دلیل بجای پوزش و پذیرش شکست همواره از تهدید و حمایت از نیروهای سرکوبگر میگوید.
رهبر جمهوری اسلامی در چند سخنرانی دیگر دوباره با خط و نشان کشیدن تلاش کرد ترس و نگرانی در دل مردم ایجاد کند اما هربار خواستههای او با واکنش تند مردم روبرو شد.
در این میان، صدای او هربار با لرزش بیشتری شنیده میشود و در هر سخنرانی رادیکالتر میشود که نشان از عدم اعتماد به نفس او دارد. اعتماد به نفس خامنهای طی سالهای اخیر به دلیل قدرت سرکوب سرکوبگران به قدری بالا رفت که پیش از وقایع اخیر هر شنونده و مطلع از وقایع ایران میدانست که سخنرانی او میتواند خیزش ملی را دچار بحران کند اما همانطور که پس از سخنرانی اول او مردم دوباره به خیابان بازگشتند، پس از سخنرانیهای دیگر او نیز اعتنایی به وی نکردند و در نتیجه آن اعتماد به نفس موهوم که ناشی از سرکوب عمیق بود دیگر دیده نشد و به همین دلیل عصبانیت در گفتار رهبر جمهوریاسلامی هر روز بیشتر میشود.
خطاب خامنهای در تمام سخنرانیهایش مرتبط با «دشمنان داخلی» و «دشمنان خارجی» است. تار و پود ذهنیت و باور او نشأت گرفته از هیولایی به نام «دشمن» است. «دشمنی» که میتواند به گفته او «عروسکگردان» سپهر سیاسی ایران باشد! اما آنچه امروز در پاسخ خامنهای از پشت پنجرهها تا کف خیابان شنیده میشود، خواست سرنگونی خود اوست و این ندا دقیقا از زبان مردم ایران و ایرانیان در سراسر جهان شنیده میشود و نه کسانی تحت عنوان «دشمن ایران»!
هرچند خامنهای در آخرین سخنرانی خود بار دیگر به معترضان حمله کرد و آنان را «فریبخورده» دانست اما آنچه در ایران امروز شاهد هستیم، سیاسی شدن کل ایران برای نجات کشور است. امروز آنچه در فریاد مردم از زاهدان و کردستان تا بندرعباس و رشت شنیده میشود، دشمن بودن خامنهای و کل نظام علیه سرزمین ایران است. اکثریت مردم ایران دیگر توجهی به سخنرانیها و ادعاهای خامنهای ندارند و دقیقا برخلاف دستگاه پروپاگاندای رژیم که تلاش میکند از خامنهای شخصیتی کاریزماتیک ارائه دهد، هیچ شخص شاخصی در وجود رهبر فرتوت جمهوری اسلامی دیده نمیشود.
برگرفته از کیهان لندن