احمد مظاهری
خیزش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی و نیاز به یک رهبری واحد که این حرکت را به سرانجام برساند بار دیگر بحث اتحاد و ائتلاف اپوزیسیون جمهوری اسلامی را داغ کرده است. بسیاری بر این باور هستند که اگر شخصیتهای سرشناس مخالف جمهوری اسلامی با یکدیگر متحد شوند و یک رهبری واحد ایجاد کنند پایان جمهوری اسلامی تسریع میشود. اما واقعیت و تجربه چهل ساله به ما میگوید که چنین اتحادها و تشکیلاتی نه پایدار است و نه کارساز.
تلاشهای ناموفق «شورای ملی مقاومت» مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر، «نهضت مقاومت ملی» شاپور بختیار، «جبهه نجات» دکتر علی امینی، «شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد» شاهزاده رضا پهلوی، «شورای گذار» حسن شریعتمداری، «شورای ملی تصمیم» مسعود نقره کار و دهها سازمان و تشکل دیگر بیانگر این است که این تشکلها در عمل کارآمد نیستند. کار براندازی کار شورایی نیست. براندازی نیاز به رهبری واحد دارد و این رهبر را نیز مردم ایران در کف خیابان تعیین میکنند.
در انقلاب ۵۷ هم همه نیروهای سیاسی مخالف محمدرضا شاه پهلوی زمانی پشت سر خمینی قرار گرفتند که متوجه شدند تودههای بیادعای مردم از خمینی حرفشنوی دارند، و خمینی قادر به بسیج تودههاست. زمانی که مردم بیادعای کوچه و خیابان به هواداری از خمینی به خیابان آمدند، رهبران سیاسی نیز برای اینکه سرشان از نمد انقلاب بی کلاه نماند جلوی محل اقامت خمینی در نوفل لوشاتو صف کشیدند.
نبود یک رهبری واحد و برجسته که مورد قبول اکثریت قاطع مخالفان جمهوری اسلامی باشد و رژیم هم قادر به ساکت کردنش نباشد، باعث طولانی و پر هزینه شدن این مبارزه خواهد شد. خونهای بسیاری بر زمین ریخته خواهد شد و خانوادههای زیادی داغدار خواهند شد. هزینه مالی این انقلاب بسیار بالا خواهد رفت و پس از سقوط جمهوری اسلامی نیز احتمال اینکه کشور دچار هرج و مرج شود بسیار زیاد خواهد بود.
تا آنجا که میدانم هیچ انقلابی در هیچ جای دنیا بدون رهبری واحد موفق نبوده است. در این مورد تفاوتی هم بین انقلابهای دمکراتیک مانند جنبش همبستگی لهستان به رهبری لخ والسا، چکسلواکی با رهبری واسلاو هاول، آفریقای جنوبی با رهبری ماندلا، و انقلابهای کمونیستی و غیردمکرات چون انقلاب روسیه لنین و چین مائو و کوبای کاسترو نبوده است. به همین دلیل نیز «بهار عربی» با همه شور و شوقی که در بخشی از کشورهایی عرب ایجاد کرد جز هرج و مرج حاصلی نداشت.
در فتنه ۵۷ پس از مدتی مشخص شد که رهبر حرکت به چه کسی سپرده شده است. پیش از سقوط دولت بختیار، روحالله خمینی دولت دیگری را برای کنترل امور تعیین کرده بود. خمینی در فرمانی که روز ۱۵ بهمن ۵۷ برای مهندس بازرگان صادر کرد نوشت «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراى اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابق تان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مىنمایم».
به محض سقوط دولت بختیار دولت بازرگان مسئولیت دولت را برعهده گرفت و فرماندهان ارتش و نیروهای انتظامی نیز از سوی خمینی برای اداره نیروهای مسلح تعیین شدند. هرج و مرج چندانی در کشور رخ نداد و حرکتهای تجزیهطلبی به سرعت سرکوب شد. امروز این نگرانی هست که اگر در غیاب یک رهبری واحد، مصمم و دانا و توانا، رژیم جمهوری اسلامی از هم بپاشد، کشور مانند اتحاد جماهیر شوروی از هم بپاشد و یا مانند لیبی و عراق درگیر اختلافات قومی و قبیلهای و خانخانی گردد.
رهبران میدانی تا حال کار خود را به خوبی انجام دادهاند. مردم بیش از سه ماه است که در کف خیابانهای ایران بودهاند. افکار عمومی دنیا به پشتیبانی از خواستههای مردم ایران بسیج شده و بسیاری از رهبران کشورهای غربی نیز زیر فشار افکار عمومی از حرکت مردم ایران پشتیبانی کردهاند. برای به نتیجه رساندن این جنبش به یک رهبر ملی نیاز داریم و نه رهبر منتخب ائتلافهای خارج کشور.
این مردم بیادعای کوچه و خیابان در داخل ایران خواهند بود که با بالا بردن عکس، فریاد کردن نام، و پاسخ مثبت دادن به فراخوانهای شخص مورد علاقهشان رهبر بعدی انقلاب را تعیین خواهند کرد. منتها این مردم پیش از اینکه رهبرشان را معرفی کنند، بایستی حضور قاطع این رهبر در میدان را بطور مستمر و روزانه حس کنند و مطمئن شوند که این شخص قادر به رهبری این حرکت هست. هیچکس روی اسبی که در میدان نباشد شرط نمیبندد!
در ایران امروز هیچکس مانند شاهزاده رضا پهلوی، ویژگیهای لازم برای به دست گرفتن رهبری جنبش براندازی علیه جمهوری اسلامی را ندارد. برای اکثریت بزرگ و شاید هم تمامی مردم ایران وی چهرهای است شناخته شده و کهنترین نماد حکومت در ایران را نمایندگی میکند. چهل سال در صحنه مبارزه بوده و انسانی امروزی و دمکرات است. حضور پررنگتر و مداوم او در صحنه میتواند این اطمینان را به مردم بدهد که جنبش آنان دارای رهبری دانا و توانمند هست که میتواند جنبش را به نتیجه برساند.
رهبر آتی انقلاب را مردمی که با مایه گذاشتن از جانشان در کف خیابانهای ایران با جمهوری اسلامی میجنگند تعیین خواهند کرد و نه رهبران خودخواندهی اپوزیسیون و چند سلبریتی با «فالوئر» واقعی و غیرواقعی زیاد در رسانههای اجتماعی!