کیهان لندن
وبسایت آمریکایی «واشنگتن اگزمینر» در یادداشتی که ۳۰ دسامبر (۹ دیماه) منتشر شد با اشاره به تنفّر مردم ایران از سازمان مجاهدین خلق خظاب به مقامات آمریکایی و اروپایی نوشته شرکت آنان در نشستهای یک سازمان با سابقه تروریستی که یک رهبر مستبد آن را اداره میکند به نفع تبلیغات جمهوری اسلامی علیه انقلاب مردم ایران است.
نویسنده این مقاله مایکل روبین مقام سابق وزارت دفاع آمریکا در امور خاورمیانه و پژوهشگر اندیشکده «آمریکن اینترپرایز» معتقد است سازمان مجاهدین خلق فسادسنج واشنگتن است. او در این مقاله مینویسد در حالی که سازمان مجاهدین (MKO) ادعا میکند در راه آزادی در ایران مبارزه میکند، اما عملکرد آنها چیزی جز این است. ایدئولوژی آنها ترکیبی از اسلامگرایی و مارکسیسم مخفی است. آنها در آستانه انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران هم با روحالله خمینی متحد شدند و هم علیه آمریکاییها و شرکتهای آمریکایی دست به اقدامات تروریستی زدند.
پس از آنکه خمینی به مجاهدین خلق از پشت خنجر زد و بسیاری از اعضای آن اعدام و بازداشت شدند این گروه با صدام حسین دیکتاتور عراق متحد شد و نه تنها مقامات رژیم، بلکه دست به کشتار مخالفان کُرد و مردم عادی ایران زد.
روبین با این مقدمه ادامه میدهد امروز وضعیت سازمان مجاهدین نسبت به گذشته تفاوت چندانی نکرده است. خیزش انقلابی فعلی در ایران نشاندهنده پوچی ادعاهای تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق است. ایرانیها برای آزادی و دموکراسی تظاهرات میکنند، نه برای فرقهای که رهبرش هنوز حجاب دارد و سازمانش را مستبدانه رهبری میکند.
برخی از سیاستمداران آمریکایی ممکن است خیال کنند که با گرفتن پول نقد از مجاهدین خلق در ازای سخنرانیهای کوتاه هیچ ضرری نمیکنند، اما اشتباه میکنند. حمایت از مجاهدین خلق هدیه به جمهوری اسلامی است. آیتاللهها تبلیغ میکنند که غرب از ایرانیها تنفر دارد و دلسوز مردم ایران نیست. نزدیک شدن سیاستمداران آمریکایی به سازمان مجاهدین حتا اگر برای پول باشد به تبلیغات آیتاللهها کمک میکند.
در بخش دیگری از این مقاله آمده سازمان مجاهدین خلق واقعیتها را انکار میکند. آنها دروغ بزرگ خودشان را باور کردند و ادعا میکنند در ایران محبوبیت و حمایت مردمی دارند و هر کسی را که از آنان به عنوان بخشی از توطئه جمهوری اسلامی انتقاد کند سرزنش میکنند. سازمان مجاهدین خلق اتحاد خود با صدام یا جنایاتی را که در کنار انقلابیون خمینی مرتکب شدهاند نادیده میگیرد. مجاهدین در حالی که مراسم پر زرق و برق برگزار میکند و به دنبال ایجاد هالهای از محبوبیت است اما منابع مالی آن مبهم است.
سازمان مجاهدین خلق اگر واقعاً چیزی بیش از یک پروژه بزرگنمایی شده میبود، رهبرانش حاضر به حسابرسی مالی شفاف میشدند و درباره منابع مالی نامشخصشان که بخشی از آن را صرف جلب حمایت سیاستمداران آمریکایی و اروپایی میکنند، توضیح میدادند. آنها توضیح میدادند که چگونه مریم رجوی در تجمل زندگی میکند و تنها به چند سخنگوی برجسته عضو گروه اجازه میدهد با افراد خارجی صحبت کنند.
هر سازمان غیرانتفاعی در ایالات متحده باید اظهارنامه مالیاتی ارائه داده و درآمد و هزینههای خود را توضیح دهد. سازمان مجاهدین خلق و شرکتهای تابعه آن ممکن است غیرانتفاعی نباشند و دفتر مرکزی آنها در ایالات متحده نیست، اما دلیلی وجود ندارد که این گروه نتواند داوطلبانه حداقل اطلاعات مورد انتظار و ارائه شده توسط هزاران سازمان غیرانتفاعی آمریکایی را ارائه دهد.
دستکم علیرضا جعفرزاده که اغلب به عنوان سخنگوی این گروه در ایالات متحده فعال است، ممکن است اظهارنامه مالیاتی خود را درست مانند سیاستمداران آمریکایی منتشر کند. در حالی که به نظر میرسد او یک زندگی لوکس دارد اما اغلب اعضای سازمان گروهی زندگی میکنند و ظاهراً اکثریت قریب به اتفاق درآمدشان را به این سازمان میدهند.
البته واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق به هر بهانهای از شفاف شدن منابع مالی و مخارجاش خودداری میکند و هرگز یک حسابرس بیطرف را برای تأیید مشروعیت سازمان خود استخدام نخواهد کرد. انجام این کار به معنای افشای واقعیتهایی است که آنها میخواهند به عنوان توهم برای افراد خارجی پولدوست یا سادهلوح باقی بماند. درواقع مستبدان از شفافیت متنفرند.
در پایان این مقاله آمده واقعاً هیچ تفاوتی بین علی خامنهای و رجوی و سرسپردگانش برای مخفی نگه داشتن امور مالی امپراتوری اقتصادی خود وجود ندارد. در نبود چنین شفافیتی، سیاستمداران آمریکایی و اروپایی باید از مجاهدین خلق دوری کنند و هر پولی را که از این گروه دریافت میکنند به معترضانی که واقعاً برای آزادی در ایران میجنگند، برسانند نه اینکه صرفاً به دنبال سودجویی باشند.
برگرفته از کیهان لندن