احمد تاجالدینی
علی خامنهای دومین رهبر جمهوری اسلامی و مشاورانش برای مقابله با خیزش بزرگ مردم ایران علیه بیداد، خودسری و بیکفایتی رژیم، واژهها و اصطلاحات جدیدی را به زبان و بیان ایدئولوژیزده خود وارد کردهاند. در این زبان سه اصطلاح «تبیین»، « جمع کردن» و «جنگ ترکیبی» جایگاه ویژه دارد.
تبیین به معنی پیدا کردن، آشکار کردن و روشنگری است. معنای لغوی این واژگان درواقع اهمیتی ندارد، حقیقت آنست که این واژگان استعاراتی برای تأویل کلاف سردرگمی هستند که رژیم بیمار در آن گرفتار شده است.
مفهوم تأویلیِ تبیین آن است که مشکلات و مشکلآفرینان را بیابند و آشکار کنند. پس از تبیینِ مشکل و تعیین مشکلسازان، آنگاه نوبت به «جمع کردن» میرسد. این واژه استعارهای است بر آنکه دستگاههای گوش به فرمان به میدان آیند و اصل و ریشه مشکل را ماستمالی و پاکشویی کنند و مشکلآفرینان را نابود و از کف خیابانها جمع کنند.
از آنجا که تعداد مشکلسازان در خیزش اخیر میلیونی و گسترده است، آنها را به دو دسته موهومِ معترض و اغتشاشگر تقسیم کردهاند تا نخست اغتشاشگران را نابود سازند و سپس به سراغ معترضان بروند. در تأویلِ «جمع کردن» شیوههای مختلفی مستتر است: شلیک با گلولههای جنگی، زدن با فشنگهای ساچمهای، به مسلسل بستن مردم از هوا با هلیکوپتر، پخش گازهای خفه کننده، کوبیدن با ابزار کشنده بر مغز معترضان، مفقود ساختن در خیابانها، دستگیریهای انبوه و زندانی کردن مردم در زندانهای بانشان و بینشان، محاکمات بیحساب و کتاب در دادگاههای انقلاب و اعدامهای وحشیانه پیش چشم همگان در خیابانها. حد اقل ۵۰۰ کشته در خیابانها، ۲۰،۰۰۰ هزار زندانی و چند اعدام در ملاء عام، نتیجه سیاست «تبیین کُن» و «جمع کُن» نظام مخوف اسلامی، تنها در سه ماه گذشته است.
اما «جنگ ترکیبی» اصطلاح دیگری است که رهبر جمهوری اسلامی مرتب تکرار میکند و از هوادارانش میخواهد که برای مردم تبیین کنند. این اصطلاح برخلاف تصور برخی حامیان خام نظام از ابداعات علی خامنهای نیست. جنگ ترکیبی یک اصطلاح نظامی است. از آنجا که در جهان امروز درگیریها و جنگها ویژگی جهانی یافتهاند، شکل بروز و انجام آنها نیز نسبت به گذشته تغییرات بزرگی کرده است. در جنگ کلاسیک، ارتشهای متخاصم در مقابل یکدیگر صفآرایی میکردند و نتیجهی جنگ در میدان نبرد مشخص میگردید و در نهایت نیروی زمینی نقش اصلی را به عهده میگرفت. حالا آن شیوههای نبرد به تاریخ سپرده شده و جنگها نیز همپا با اقتصاد و سیاست، پیچیده، چندوجهی و به اصطلاح نظامیان «ترکیبی» شده است. نوعی از این جنگها در سی سال گذشته با نام جنگهای نیابتی ظاهر شد و از قضا خود نظام اسلامی یکی از ابزارهای چشم و گوش بسته چنین جنگهایی بوده است. در حال حاضر همان جنگها با شکلهای پیچیدهتر جریان دارند و کشتار مردم ایران به دست حاکمان مزدور در تداوم همین جنگهای ترکیبی است.
در جنگ ترکیبی عاملهای چندگانه مانند دیپلماسی، اقتصاد، نیروی نظامی و تکنولوژی سایبری در پیوند با یکدیگر علیه هدف به حرکت در میآیند. ایدئولوژیسازیهای دینمحور و قوممحور در این جنگها نقش مهمی ایفا میکنند. در این جنگها تکنولوژی دیجیتال نیز اهمیت فراوانی دارد و ترکیب آن با عاملهای دیگر، شاخص مهمی در ارزیابی کارآیی دولت است. قدرت سایبری چیزی بسیار فراتر از ابزارهای کاربردی است که در دسترس همگان قرار دارد. امروزه بخش بزرگی از زیرساختهای عمومی، اقتصادی و صنعتی دولتها بر محور پلاتفرمهای دیجیتال به گردش در میآید. حفاظت از پلاتفرمهای داخلی از یکسو و نفوذ و دستیابی به پلاتفرمهای الکترونیک بیگانه بخش مهمی از نبرد اطلاعاتی و ضداطلاعاتی در عصر جنگهای ترکیبی است. به این جهت این جنگها بسیار وحشتناکتر از جنگهای گذشتهاند
حال از ولی فقیه و حامیان او باید پرسید، شما که مدعی جنگ ترکیبی غرب و عربستان سعودی علیه «ایران» هستید، چرا از بام تا شام مردم بیدفاع و رنجدیدهی ایران را میکُشید؟ این لشکرکشی وحشیانه علیه مردم ایران چه معنایی دارد؟ این جوانها چه کردهاند که به دار آویخته میشوند؟ چرا نام بیدادگاهای انقلاب را دادگاه گذاشتهاید و مردم را بدون اثبات جرم محکوم به مرگ میکنید؟ چقدر باید خون جوانان وطن به زمین بریزد تا متوجه شوید که آنها شما و حکمرانی شما را نمیخواهند؟!
بله درست میگویید. جنگی ترکیبی «ایران» را نشانه گرفته است. شما با کشتاری که از مردم ایران به راه انداختهاید، بار دیگر نشان دادید که اسب تروا و مزدوران همانهایی هستید که نابودی ملک و ملت ایران را نشانه گرفتهاند. شما مرد میدان جنگ ترکیبی نیستید. جنگ ترکیبی به مغزهای روشن، انسانهای خوشفکر و آزاده نیاز دارد. شما آنها را به گلوله میبندید و میکُشید. شما ایرانی نیستید.
برگرفته از کیهان لندن