الاهه بقراط
با تداوم جنبش آزادیخواهی که بسیاری از مردم معترض آن را دیگر نه «اعتراض» بلکه «انقلاب» میدانند، نیروهایی در خارج کشور نیز از صرفا بازتاب صدای مردم فراتر رفته و تلاش آنها در پیوند با کشورهای دیگر که قطعا برای تأثیرگذاری بر روند این انقلاب به سود منافع خود همه چیز را رصد میکنند به حرکت درآمدهاند.
بدون تعارف و رودربایستی، جز شاهزاده رضا پهلوی که شاخصترین چهرهی آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی است و از آغاز، رسیدن به حقوق و منافع ملت و مملکت در صدر اهداف وی قرار داشته و همواره «منِ» خود را در خدمت همین اهداف قرار داده و به همین دلیل از سوی وی جای هیچ نگرانی نیست، افراد دیگر را که بدون پشتوانههای فکری و تجربی لازم، در یک مسیر کج و معوج، دارای بلندگوهایی شدهاند که ممکن است آنها را، هم نسبت به جایگاه و نقش خود دچار توهم کند و هم بر اساس همین توهم وارد روندهای سیاسی شوند که بیش از آنکه به سود مردم و انقلاب ملی ایران باشد، به سود خودشان و گروه و دولتهای حامی آنها باشد، میبایست مرتب رصد کرد و در برابر هر سخن و گام کج آنها ایستاد! این یکی از درسهای مهم انقلاب ارتجاعی۵۷ است که هنوز به تاریخ سپرده نشده و نمیتوان از آن ابراز بیاطلاعی کرد و یا ادعا نمود که نمیدانستیم!
اگر این شبکههای اجتماعی در آن زمان وجود میداشتند، به آسانی میشد دو نکته شامل یک تفاوت مهم و یک شباهت مهم را در آن انقلاب و این انقلاب تشخیص داد. البته با مراجعه به مطبوعات نیز ممکن است:
شباهتاش در گفتار و رفتار برخی نیروها و فعالان سیاسی و مدنی است که یادآور امثال ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده و ابراهیم یزدی و آنسوتر، افرادی مانند محمدجواد ظریف و معصومه ابتکارند حتا اگر دم از «آزادی» و «دمکراسی» و «حقوق بشر» بزنند! صحبت بر سر درونمایهی رفتاری است و نه ادعاهای زبانی! اینها معمولا فعالانی هستند که به نوعی بند نافشان به تفکر سیاسی انقلاب۵۷ وصل است.
تفاوتاش اما با مردمی است که جمهوری اسلامی به هر حال بر گُردهی آنها به قدرت رسید و در این مسیر، به اصطلاح «روشنفکران» نیز بلندگوهای آن بودند اگرچه بسیاری از آنان توسط انقلاب ارتجاعی بلعیده شدند بدون آنکه حذفشان سبب تأیید آنها در مسیری شود که به استقرار یک رژیم ضدایرانی و ضدبشری انجامید! بلکه برعکس! ثابت شد که خطایی تاریخی مرتکب شدند!
امروز شواهد نشان میدهد اگر فعالان سیاسی و مدنی هم خارج و هم داخل قادر نباشند خود را با انقلاب کنونی که آشکارا و از سر تا پا آزادیخواهانه و ملی و یکپارچه و ترقیخواهانه و در تداوم انقلاب مشروطه و برای تکمیل آن و غلبه بر گسست انقلاب مشروعه و جمهوری اسلامی به میدان آمده، تطبیق دهند، در بهترین حالت زودتر از آنچه فکر میکنند به پایان خواهند رسید. مخالفت و تهدید از سوی جمهوری اسلامی الزاما به معنی حقانیت و درستی گفتار و رفتار این نوع فعالان نیست! همه زیر ذرهبین ملتی رنجدیده و سوگوار اما با عزم راسخ برای برقراری حاکمیت ملی خود قرار دارند و بهتر است قبل از هر حرف و اقدامی، چندین بار به آن اندیشید. به ویژه وقتی کسی به آنان هیچ نمایندگی نداده، حق ندارند درباره آنچه «تعامل» کنند که در حیطهی اختیارات آنها نیست!
برگرفته از کیهان لندن