علیرضا نوری‌زاده
آوای پرخروش ملت سرفراز ایران نظام فاسد و قاتل را روزبه‌روز ضربه‌پذیرتر می‌کند. دلار ۳۵ هزارتومانی، خروج میلیاردها تومان و دلار از بازار بورس و گاه از ایران، تورم بالای ۵۰ درصد و توسل آدمکشان رژیم به شدیدترین نوع ارعاب و آدمکشی (حتی کودک‌کشی) برای خروج نظام از شدیدترین بحرانی که از آغاز انقلاب با آن روبرو بوده، راهی جز آن باقی نگذاشته است که به بالاترین حماقت دست بزند و بکوشد شعله یک جنگ در منطقه علیه عربستان سعودی را روشن کند؛ ولو از طریق وابستگانش در عراق یا حوثی‌های یمن.

از نگاه سید علی خامنه‌ای، سعودی‌ها از چشم آمریکا افتاده‌اند (به سبب اختلاف در افزایش تولید نفت) و این به او فرصت خواهد داد از آل‌سعود انتقام بگیرد. در آخرین دیدارش با اعضای شورای عالی امنیت ملی، مکرر گفته بود: «سعودی‌ها آتش افروختند و ما را گرفتار کردند. حالا نوبت ما است که سر تا پایشان را بسوزانیم.»

من از این جلسه گزارش مشروحی داشتم که در نوشته و گفته‌هایم به زبان عربی به گوشه‌هایی از آن اشاره کردم.

جالب اینکه سربازحلبی‌های ولی فقیه که معمولا در برابر کودکان و نوجوانان و پیران غیرمسلح حسین سلامی‌گونه و رستم قاسمی‌وار، به تیر و خنجر و گرز و کمند می‌درند و می‌کوبند و می‌بندند، در برابر اسرائیل موش و مقابل آمریکا خرگوش‌اند و در این جلسه خاص، حرف‌هایی زدند که کاملا آشکار می‌کرد مرد میدان نبرد نیستند.

در زمان جنگ با عراق، چربی فساد هنوز شکم‌هایشان را مصداق این شعر صائب نکرده بود که «دیدم که ز دور اشکمی می‌آید/ بعد از دو سه روز صاحبش پیدا شد» و گردن‌هایشان به این قطوری نشده بود؛ هنوز آرمان و ایثار برایشان اندک معنایی داشت و اگر ارتش نبود، خوزستان را داده بودند. اما همین‌ها امروز معرکه را در روز اول خواهند باخت.

فکر می‌کنید این سرداران با درجه‌های درپیتی که فقط بلدند شب‌ها زیر بلندای اکباتان و برج‌های مسکونی خطاب به خانواده‌های محترم شعارهای رکیک دهند، قادرند با پهپادها و موشک‌های حسن‌موسایشان در برابر حملات نه آمریکا، که همسایگانشان با مدرن‌ترین ناوگان هواپیماهای جنگی، به نبردی واقعی وارد شوند؟ از نظر من که کار در نهایت از پرتاب چند موشک از جنوب عراق و شمال یمن فراتر نخواهد رفت.

با وجود جنبش بزرگ مردم ایران، برگه‌های نظام یعنی نیابتی‌ها نیز تروریست‌هایی بیش نیستند که دندان‌هایشان یکی پس از دیگری فرو می‌ریزد. حسن نصرالله ناچار شد دمش را زیر عبایش پنهان کند و قرارداد تعیین مرزهای لبنان و اسرائیل را پذیرا شود و عملا اسرائیل را- چنانکه نخست‌وزیر اسرائیل به‌صراحت گفت- به‌صورت دوفاکتو به رسمیت بشناسد. البته ارباب فقیهش اذن رکوع در برابر اسرائیل را صادر کرده بود.

خمینی و هوچی‌های دوروبرش و توده‌ای‌های تازه ختنه‌شده و چپ‌زدگان، سال‌ها پادشاه فقید ایران را که با همسایگان عربش بهترین روابط را داشت و اسرائیل را به‌صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته بود، عامل صهیونیست و آمریکا می‌خواندند. شاه نه پنهانی از اسرائیل اسلحه گرفت (خمینی ایران‌گیت را مبارک‌باد گفت) نه در مسقط با آمریکایی‌ها نرد عشق می‌باخت؛ بلکه هرجا مصلحت ملی وطن و مردمش ایجاب می‌کرد، سخت‌ترین انتقادها از آمریکا را بر زبان می‌راند و به نوشته مرحوم علم، مثل ایوب خان، رئیس‌جمهوری سابق پاکستان که عنوان کتابش خطاب به انگلستان را گذاشته بود «دوستان نه اربابان»، بارها به جرالد فورد و کارتر گفته بود اگر دوستیم، رعایت شئون دوستی از سوی هر دو طرف، لازمه استمرار دوستی است.

چگونه می‌توان شاه را وابسته و خمینی و سیدعلی را قهرمان مبارزه با آمریکا و اسرائیل خواند، وقتی هم عرفات و هم محمود عباس، رهبر ملت فلسطین، در گفته‌هایشان به من که در مقالاتم در کیهان لندن روزگار نو و الشرق الاوسط و... هم منتشر شد، تاکید کردند ضرباتی که رژیم خمینی و خامنه‌ای بر پیکر انقلاب فلسطین وارد کرد، گاه از ضربات اشغالگران اسرائیلی هم آزاردهنده‌تر بود.

شاه فقید به فلسطینی‌ها کمک‌های سخاوتمندانه‌ای کرد. دولت ایران اردوگاه حسین با بهترین تجهیزات را در امان، پایتخت اردن، برای آوارگان فلسطینی بر پا کرد. وقتی در دهه اول قرن جدید با همکارم، جمال بزرگ‌زاده، به اردوگاه حسین رفتیم، اشکمان درآمد. جمهوری ولایت فقیه به جای پرداخت تعهدات ایران به دولت اردن، دلارهای نفتی را به جیب تروریست‌های جهاد و حماس می‌ریخت تا مانع از تشکیل دولت وحدت ملی و همبستگی فتح و حماس شود. با این پترودلارها چه خون‌ها ریخته شد و چه برادرکشی‌ها به راه افتاد.

نایب امام زمان نمایش روز قدس را به صحنه آورد اما از زبان یکی از بزرگانش که عمامه هم بر سر داشت، شنیدم که گفته بود: «خدا بنی‌موسی را خیر دهد که پوست این سنی‌های فلسطینی را می‌کند.» و این آقای روحانی سفیر رژیم در چند کشور عربی بود.

شاه فقید از دوستی با فلسطینی‌ها دم نمی‌زد ولی با داشتن دیپلمات‌هایی چون مشایخ فریدنی، جعفر رائد، جعفر ندیم، دکتر خلعتبری و... نه تنها بانفوذترین رهبر مسلمان در جهان اسلام و عرب بود، بلکه با برپایی اردوگاه حسین و دادن بورس تحصیلی به دانشجویان فلسطینی در اردوگاه‌ها، حمایت شیعیان لبنان و امام موسی صدر را هم با خود داشت؛ تا پیش از اینکه سرتیپ ساواک، منصور قدر، تیشه به دست گیرد و رابطه صدر و شاه را تخریب کند؛ وگرنه اصلا روح‌الله مصطفوی نامی با لقب خمینی در نوفل‌لوشاتو ظهور نمی‌کرد.

مصائب رژیم برای ملت‌های عرب

اولين سفير خمينی در بيروت آخوندی به نام فخر روحانی بود که چند سال پيش‌تر، امام موسی صدر او را از بيروت بيرون کرده بود. در دمشق، زنده‌یاد حسن روحانی، قاضی سرشناس و دوست مرحوم مهندس بازرگان، سفير بود اما دولتش پاينده نبود و خيلی زود، يزدی او را به تهران فراخواند تا به امر ارباب فقيه، علی‌اکبر محتشمی‌پور، يکی از تلفنچی‌های خمينی در پاريس، را به سفارت، راهی دمشق کند.

در بيروت، فخر روحانی که استوارنامه خود را هرگز به دولت لبنان تقديم نکرد، در مصاحبه‌ با روزنامه‌های بيروت، عليه جنبش امل و دبيرکل وقت آن، حسين‌الحسينی، و به طور تلويحی عليه امام موسی صدر، حرف‌هایی زد که به اعتراض بزرگان شيعه و دولت لبنان منجر شد. رژيم ناچار او را فرا خواند و محسن موسوی را که از بچه معاودها [ایرانیانی که درگذشته مقیم عراق بودند و اوایل دهه ۵۰ به دلیل تشدید اختلاف میان حکومت محمدرضا شاه و رژیم بعث اقامتشان تمدید نشد و به ایران بازگشتند] بود، به عنوان کاردار راهی بيروت کرد.

با حمله اسرائيلی‌ها به لبنان در سال ۱۹۸۲، خمينی نخست فرمان اعزام نيرو به لبنان را صادر کرد اما با مخالفت سوری‌ها روبرو شد؛ چون می‌ترسيدند اسرائيل به سراغشان بيايد. يادتان باشد سوريه‌ای که روزوشب شعار آزادی فلسطين سر می‌دهد و به همه گروه‌های ضدصلح خاورميانه از حماس و جهاد اسلامی گرفته تا جبهه خلق فرماندهی عمومي احمد جبريل و فتح انقلابی ابوموسی پناه داده و زعامت جبهه رفض مخالف صلح را عهده‌دار است، از زمان آتش‌بس اکتبر ۱۹۷۳ تا امروز حتی يک تير هم به‌ سوی اسرائيل نينداخته و با آنکه اسرائيل بخش بزرگی از خاکش در جبل‌الشيخ و جولان را ضميمه سرزمین خود کرده است، نه حافظ اسد و نه آقازاده‌اش، بشار، هرگز اجازه ندادند ارتش سوريه که فقط برای سرکوبی مردم و ارعاب آن‌ها به کار می‌آيد، گامی در جهت آزادی جولان بردارد.

باری، محسن موسوی و محتشمی‌پور سرانجام موافقت سوری‌ها را برای اعزام نمادين يک تيپ سپاه پاسداران به شرق لبنان جلب کردند و نخستين دسته‌های سپاه راهی لبنان شدند. محمدباقر ذوالقدر، غلامعلی رشيد، رضا خواستگار، احمد متوسليان، حسين‌ الله‌کرم و… از جمله فرماندهان ارشدی بودند که به لبنان اعزام شدند.

افراد سپاه در پادگان شيخ عبيدالله در شهر بعلبک که قبل از جنگ‌های داخلی در اختيار ژاندارمرهای لبنان بود، مستقر شدند. از آنجا که جنبش امل حاضر به نوکری رژيم نبود، محتشمی‌پور در بعلبک به رهبری حسين الموسوی که يک معلم راديکال شيعه عضو امل بود، امل اسلامی را ايجاد کرد. بعد، افواج المقاومه المومنه را به رياست ابومصطفی الديرانی (رباينده ران آراد، خلبان اسرائيلي، که کماندوهای اسرائيلی او را ربودند و سال‌ها در زندان‌های اسرائيل بود و پس از آزادی ادعا کرد که سربازان اسرائيلی به او تجاوز کرده‌اند) برپا کرد؛ اما هیچ‌کدام از اين دو گروه کوچک نتوانستند اهداف رژيم در لبنان را تحقق بخشند.

سرانجام محتشمی‌پور توانست با خريدن تعدادی از فرماندهان امل و استخدام جوانان شيعه و همراهی چند آخوند از جمله صبحی الطفيلی، اولين دبيرکل حزب‌الله که بعدها عليه رژيم تهران و رهبری حسن نصرالله تمرد کرد و امروز از دشمنان سرسخت خامنه‌ای است، عباس الموسوی، دبيرکل بعدی حزب که کماندوهای اسرائيلی او را کشتند، شيخ نعيم قاسم، نماينده خامنه‌ای در لبنان و معاون دبيرکل فعلی حزب‌الله، شيخ قاووق، شيخ صفی‌الدين و… از شکم جنبش امل، نوزاد حرامزاده‌ای به نام حزب‌الله را بيرون بکشد.

حضور ۴۰ هزار سرباز سوری در لبنان که عملا اين کشور را در اختيار داشتند، به حزب‌الله امکان داد هم نيروی نظامی خود را حفظ کند و هم در مجلس لبنان و در کابينه نخست‌وزیران بعد از طائف (رفيق‌الحريری، سليم الحص، عمر کرامی، فواد سينيوره و عمر المیقاتی) به عنوان يک حزب قدرتمند حضور داشته باشد.

اتحاد راهبردی تهران و دمشق دست جمهوری اسلامي را برای ارسال هزاران خمپاره و موشک و سلاح‌های سبک و نيمه‌سنگين باز می‌گذاشت. در عين حال، صدها تن از افراد حزب‌الله در مراکز آموزشی سپاه پاسداران در ايران، در سطوح مختلف از جنگ تن‌به‌تن گرفته تا هدايت هواپيماهای کايت (بدون موتور) و پرتاب موشک و استفاده از قایق‌های سريع و سلاح توپخانه و… آموزش‌های نظامی گذراندند و از پنج سال پيش، همواره بخشی از متخصصان سپاه به‌ویژه در بخش سلاح موشکی و آموزش در لبنان مستقر بوده‌اند. تعداد اين نيروها بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر تخمين زده می‌شود. موشک سی۸۰۲ (C802) کپی‌شده‌ از نوع چينی که در جريان درگيری‌های اخير، متخصصان موشکی سپاه با دو فروند آن ناوچه اسرائيلی را هدف قرار دادند، سپاه در اختيار حزب‌الله گذاشته بود.

بودجه حزب‌الله که در آغاز ۱۰ ميليون دلار بود، سال ۲۰۲۱ به بيش از یک میلیارد دلار رسيد. فقط تلويزيون ماهواره‌ای المنار امروز بيش از ۱۵۰ ميليون دلار در سال برای ملت ايران هزینه‌بر می‌دارد. حزب‌الله دارای پنج هزار رزمنده آموزش‌دیده، حدود سه هزار شبه‌بسيجی و حدود دو هزار نیروی کادری آموزشی، مالی و مسئولان ارگان‌های آموزشی، بهداشتی، زنان، شهدا و جانبازان، ايدئولوژی و… است. حقوق‌ ماهيانه‌ اين افراد بين ۵۰۰ تا ۱۰ هزار دلار است. البته شبکه المیادین، متحد حزب الشیطان و العالم، در کنار پرس‌تی وی، هیسپان‌ست و عاشورا و کربلا و دو طفلان مسلم، کوفه و... ماشین‌های بلع بیت‌المال‌اند که نه به کار دنیا می‌خورند و نه به درد آخرت.

بعد از قتل رفيق‌الحريری به دست سوری‌ها و اخراج خفت‌بار ارتش سوريه از لبنان، بسياری از شخصیت‌های لبنانی از جمله گروه‌های موسوم به ۱۴ مارس به رهبری سعدالحريری که اکثریت را در مجلس و دولت در اختيار داشتند، خواستار خلع سلاح حزب‌الله و خروج نيروهايش از مرزهای جنوبی و استقرار ارتش لبنان در اين مرزها شدند.

حسن نصرالله که از هوادارانش لقب «سيد مقاومت» دريافت کرده بود، به علت مواضعی که در حمايت از سوری‌ها اتخاذ کرد، به‌مرور محبوبيت خود را از دست ‌داد و نوکری ولی فقیه به اعتبار و جايگاه او و حزب‌الله نزد مردم لبنان و بسياری از دولت‌های عرب از جمله عربستان سعودی و مصر و اردن، ضربه سختی وارد کرد. امروز حزب‌الله که «حزب‌الشیطان» خوانده می‌شود، فقط در قلعه خود در جنوب لبنان و در پناه دلارهای ولی فقیه نفس می‌کشد. حالا صبحی الطفیلی، نخستین دبیر کل، همدل با جوانان ایرانی، ولایت فقیه را ننگ مذهب شیعه می‌داند و خواستار برچیده شدن بساط تزویر و فریب ولایت جهل و جور و فساد از لبنان است. علامه علی الامین، روحانی بزرگ شیعه، هم خواهان رهایی کشورش از چنگال خونین پاسداران فریب و دروغ است.

بازگردیم به وطن؛ به سرزمین نور و عسل؛ به بهترین سرزمین دنیا؛ به دریای عشق و شور و آزادی؛ به فردای روشن بیداری و سلام کنیم به ژینا، حدیث، پیمان، نیکا، غزاله، سارینا، زکریا خیال و به مهرشاد شهیدی؛ به ایران سلام کنیم؛ به رودخانه‌ای که سر باز ایستادن ندارد. بعد به سید علی بیندیشیم که در وحشت و کوری و کری، همچنان زبان دارد و «دشمن دشمن» می‌کند. آمریکا و انگلستان و اسرائیل دشمنان ولی فقیه نیستند. دشمنان او بر بیت و دفترش، بر ستاد سپاه و بر چهره معصوم مهرشاد سایه انداخته‌اند. لعنت ابدی و نفرین جاودانه او را تا پایان خط دنبال می‌کند.


برگرفته از: ایندیپندنت ‌فارسی

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید