ابوالفضل محققی
رویه ای مرسوم .یا حداقل در جامعه ما چنین بوده چه رهبران سیاسی حاکم .چه رهبران اپوزیسیون پیوسته بر اساس عرف وروش معمول که در جوامع ما مرسوم است .نسبت به همه چیز نظر می دهند بی آن که کمترین رابطه ای باکسانی که در موردشان نظر میدهند داشته باشند.
امروز هم اکثریت جریان ها و فعالان سیاسی و اجتماعی بدون این که برای تدقیق نظرخودحداقل ارتباطی با تعدادی از همین مبارزان جوان ،با دانشجویانی که بدنه اصلی این جنبش اند وبار اصلی آن را بدوش می کشند !داشته باشند .نقطه نظرات آنان را بدانند.از نگاهشان نسبت به این سرکوب های خشن !توان تداوم بخشیدن به آن مطلع باشند.اقدام به آنالیزکردن ، رهنموددادن و نتیجه گیری می نمایند.
بر اساس آنچه که از ذهنیت سیاسی وتجربه سال ها مبارزه آن ها ناشی می شود.امری خیر خواهانه توام با دلسوزی. می توان این احساس مسئولیت را درک کرد . اما جا دارد بپرسم پس نظر وحضور خود این جوانان چی ؟
آیا هنوز فکر می کنید آن ها به مسائلی که ما مطرح می کنیم آگاه نیستند؟ نمی دانند چگونه باید این جنبش را به بدنه اصلی جامعه متصل سازند. چگونه باید تداوم آن راتثبیت کنند؟
اگر ما از دور دستی بر آتش داریم . آن ها سیاوشان عبور کننده از درون آتشند.آن ها بسیار عمیق تر از ما ونواسان های فکری ما ماهیت این جنایتکار تکیه زده برمسند خلافت را می شناسند ودر نبرد روزانه خود با عناد ،لجاعت و دستور های سرگوب گرانه اوآشنا هستند.
اطلاعیه های روزانه آن ها خبر از قرار گرفتن افکاری جوان آگاه ومبارزه دررهبری خیابانی آن ها میدهد.
آن ها با تداوم مبارزه خود طی این مدت نه تنها افت نکرده اند! بلکه تاثیر گذاردر جذب افکارعمومی به این مبارزه اجتماعی وسیاسی گردیده اند.
باید قبول کنیم که ما قادر به درک عمیق میزان نفوذ سبک زندگی غربی در زندگی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران نیستیم !نمی توانیم تصور کنیم که حتی کم در آمد ترین اقشار هم اگر قادر به شکل دادن زندگی خود به سبک غربی نیست .اما تفکر وآرزویشان همان زندگی است .
ما منجمد شدن خارج هنوز فکر می کنیم که جدال عظیمی بین مردم برای تداوم زندگی به سبک سنتی وجود دارد. نگاه کنید به کم در آمد ترین لایه های اجتماعی که حداقل پسر جوانشان شلوار وبلوزی مد روز وسراصلاح کرده ای بسبک تین ایجر های غربی دارند. نگاه کنید به سرگرمی های روزانه آنها.
شاید مثالی دقیق نباشد اما همین عکس های منتشر شده از زندگی داخلی رستمی وزیر راه ، سیسمونی گیت قلیباف و..همه نشان دهنده یک نوع دیگر زندگی است .حال یکی لاکچری قالی باف و دیگری در حد همان شکل ظاهری با آرزوی زندگی مدرن.
آن چه امروز زیر عنوان تقابل سنت با مدرنیته مرتب از سوی روشنفکران و کنشگران سیاسی مطرح می شود .مقاومت بسیار کم رمق سنت درمقابل مدرنیته اگر باشد. حتی درعرصه دین !چرا که دیوار های اصلی سنت را مدیای غربی و میلیون ها جوان ونوجوان محصل و دانشجو به اجبار وقسمتی هم در چشم هم چشمی مرسوم ایرانیان شکسته است.
هر خانواده محصل یا دانشجوئی در خانه دارد .سنت زمانی که پدر مادر پذیرفتند پسر و دختر جوانشان ولو با قرض ، با فروختن فرش زیر پا برود در دور افتاده ترین دانشگاه آزاد یا غیرآزاد درس بخواند کمرش شکسته شد.
این مبارزه خامنه ای خود شیفته وبغایت مستبد وخون ریز با عمله واکره مستولی شده بر کشور است که باجمع کردن و تعذیه افراد بدرجات معین از چلوکباب خور تا کله پاچه خور قهوه خانه ای زیر قبای خود! با چنگ ودندان بهر قیمت که شده میخواهد این دستگاه خلافت را نگاه دارد. طفیلی هائی که جائی در یک زندگی مبتنی بر دانش و آگاهی مبتنی براساس دموکراسی ندارند. سرکوبگران لباس شخصی ،این بسیجیان ومزدوران جمع آوری شده از کف خیابانها برای تداوم حیاتشان جز سرکوب خشن جوانان خواهان آزادی چه میتوانند داشته باشند؟
هیچ راه برگشتی نه برای خامنه ای وجود دارد نه برای کسانی که زندگی و آینده شان در گرو تداوم این جنبش است.
برای این نسل جوان مبارز درمیدان وخواهان تحقق شعار زن زندگی ، آزادی هم هیچ راه دیگری جز تداوم مبارزه وتلاش برای کشاندن بخش های وسیع تر جامعه بمبارزه رودر رو وجود ندارد. برای اپوزیسیون هم بزرگترین وظیفه ادامه دادن پبگیر به همین همایش های بزرگ ،جلب نظر محافل سیاسی ،اجتماعی،فرهنگی .تلاش برای بر قراری رابطه دقیق و حساب شده باجنبش داخل جهت ایجاد یک مرکز هدایت کننده با تکیه به چهره های تاثیر گذار چه در داخل وچه خارج برای تداوم مبارزه وگذار این مرحله می باشد.
مرحله ای که با تکیه بر واقعیت ها چیزی جز سرنگونی رژیم نیست .هر چند با بهائی گزاف .اما مطمئن تر از خسارت ناشی از تداوم آن .