بهمن جلدی
در شهریور ۱۴۰۱ مهسا امینی به همراه خانواده از سقز به تهران سفر می‌کند. روز ۲۲ شهریور وی به همراه برادرش در ایستگاه مترو «صادقیه» توسط گشت ارشاد اسلامی بازداشت و از برادرش جدا شده و حین انتقال به ساختمانی که در چهل سال گذشته به عنوان «کمیته وزرا» و یا «کمیته منکرات» تهران شناخته شده است مورد ضرب و جرح قرار می‌گیرد. مهسا امینی پس از مدت کوتاهی به دلیل ضرباتی که به سرش وارد شده بود به حالت کما رفته و پس از انتقال به بیمارستان سینا که نزدیکترین بیمارستان به «کمیته منکرات» است دچار مرگ مغزی شده و پس از سه روز در ۲۵ شهریورماه جان می‌بازد.

جان باختن این دختر ۲۲ ساله از دید حقوق کیفری جمهوری اسلامی ایران نیز بدون شک یک قتل به دلیل خشونت ماموران گشت ارشاد اسلامی و عدم توجه مسولان «کمیته منکرات» به درخواست‌های مکرر او می‌باشد. قتل حکومتی مهسا امینی باعث شد که احساسات اجتماعی مردم در تهران و سایر شهرهای ایران به شدت جریحه‌دار شده و از روز ۲۶ شهریور که وی در زادگاه خود سقز به خاک سپرده شد بلافاصله به صورت اعتراضات خیابانی نمود پیدا کند. پس از سه روز از آغاز تظاهرات و اعتراضات خیابانی خواسته‌های مردم از شکل دادخواهی برای قتل مهسا امینی تبدیل به مبارزه‌ای سراسری علیه رژیم سیاسی ولایت فقیه و جمهوری اسلامی شد.

در آغاز، رسانه‌های خارجی و دولت‌های غربی به بهانه مرگ ملکه الیزابت دوم و جنگ در اوکراین از دادن پوشش خبری به خیزش ملت ایران خودداری کردند. حتی یک مقاله در روزنامه «نیویورکر» در آمریکا این اعتراضات مردمی‌ را به دلیل تحریم‌های آمریکا و بروز مشکلات اقتصادی برای مردم ایران توجیه و توصیف کرد. این برخورد و بی‌اعتنایی رسانه‌های غربی به شدت احساس خشم و انزجار ایرانیان مقیم اروپا و آمریکا را برانگیخت و سبب شد که یک اتحاد سراسری در بین تمامی‌ ایرانیان خارج کشور برای شکستن این مارپیچ سکوت شکل بگیرد. موج بی‌سابقه استفاده از رسانه‌های جمعی و اعتراضات شدید به رسانه‌های به اصطلاح جریان اصلی و دولت‌های غربی آنان را مجبور کرد که پس از انجام یک محاسبه هزینه و سود کوتاه‌مدت رویه خودشان را تغییر داده و از خیزش ملت ایران به صورت صدور بیانیه‌های سیاسی اعلام حمایت کنند.

رسانه‌های اصلی و دولت‌های غربی بر این تصور هستند که با یک تغییر رویه کوتاه‌مدت می‌توانند از فشار افکار عمومی‌ رهایی یافته و پس از مدتی کوتاه مجددا به رویه‌های سابق خود با رژیم جمهوری اسلامی ادامه دهند. اگر ایرانیان مقیم کشورهای غربی می‌خواهند که همچنان از خیزش ملت ایران حمایت کنند لازم است که سطح انتظارات و درخواست‌های خودشان را از دولت‌های به اصطلاح آزاد و متمدن افزایش دهند. صدور بیانیه‌های سیاسی برای حمایت از ملت ایران عملی شایسته است اما کافی نیست. اگر به راستی دولت‌های غربی تمایل دارند به ملت ایران کمک کنند لازم است که سطح و میزان حمایت‌های عملی و کاربردی خود را افزایش دهند.

در یازدهم اکتبر در یک مصاحبه که با بخش خبر یکی از تلویزیون‌های فارسی‌زبان در آمریکا داشتم به روش‌های عملی کمک به خیزش مردم ایران اشاره کردم و در زمان کوتاهی که داشتم سعی نمودم مهمترین نکات اساسی را بیان کنم. معمولا در برنامه تلویزیونی سوال‌های مطرح شده دارای دو ویژگی اساسی هستند. نخست آنکه سعی می‌شود تا تاکید زیادی بر معرفی کردن دولت‌های غربی به عنوان کشورهای آزاد و متمدن داشته باشند. این شیوه از معرفی دولت‌های غربی باعث می‌شود که ایرانیان وطن‌دوست به یاد رفتارهای مغرورانه و ضد فرهنگی غربیان بیافتند که گویی ایران یک کشور غیرمتمدن و عقب افتاده در مناطقی از مستعمرات سابق این دولت‌هاست. نمونه اخیر آن استفاده از واژه هویج و چماق برای داشتن دست بالا در مذاکرات با جمهوری اسلامی بود که توسط ایرانیان مقیم کشورهایی غربی به شدت مورد انتقاد قرار می‌گرفت.

ویژگی دوم این سوال‌ها ناگزیر کردن پاسخ دهنده از پذیرفتن پیش‌فرض‌های ارائه شده و هدایت او به دادن نوعی از پاسخ است که شبکه تلویزیونی خواهان بازگو کردن آن به صورت غیرمستقیم و از دهان مهمانان برنامه است.

معمولا کارشناسان مهمان به دو شیوه مشخص به سوال‌های مطرح شده پاسخ می‌دهند. روش نخست این است که پیش‌فرضهایی را که مجری برنامه به عنوان واقعیت و حقیقت اظهار می‌کند پذیرفته و باعاریت گرفتن قسمتی از جملاتی که در متن سوال آمده پاسخ خود را ارائه می‌دهند. شیوه دوم این است که کارشناسان در مورد پیش‌فرض‌هایی که به عنوان واقعیت و حقیقت ارائه شده‌اند یک راست‌آزمایی انجام داده و بر اساس نتیجه آن و همچنین بر اساس واقعیت‌های میدانی و منافع ملی به سوال‌های مطرح شده پاسخ می‌دهند.

من نیز در پاسخ‌های خودم با حسن نیت و به روشنی توضیح دادم که به عنوان یک حقوقدان پرسابقه و همچنین یک کارشناس ارشد روابط بین‌الملل در حوزه امنیت در منطقه دریای کاسپین و قفقاز و آسیای جنوب شرقی دارای نظرات متفاوتی با پیش‌فرض‌های ارائه شده هستم. در اینجا می‌خواهم با در نظر گرفتن واقعیت‌های میدانی و منافع ملی بلندمدت ایران دیدگاهم را نسبت به راه‌های عملی که دولت‌های غربی می‌توانند به خیزش ملت ایران کمک بکنند در این مقاله بیان کنم.

در عرض یک هفته گذشته شاهد بودیم که دولت‌های آمریکا و کانادا و پارلمان اروپا تحریم‌هایی علیه اشخاص حقیقی و حقوقی مربوط به سرکوب اعتراض‌های اخیر در ایران وضع کرده‌اند. اما بسیاری از کارشناسان نسبت به تاثیر این تحریم‌ها در جلوگیری از ادامه سرکوب‌ها توسط دولت جمهوری اسلامی تردیدهای جدی دارند. در نتیجه مهمترین سوالی که اینک در رسانه‌های عمومی‌ مطرح می‌شود این است که دولت‌های غربی چگونه می‌توانند و باید با سرکوب مردم و به ویژه زنان در ایران مقابله کنند؟

روزنامه‌های نیویورک تایمز و بلومبرگ درچند روز گدشته به این سوال پرداخته و پاسخ‌هایی به آن دادند. اما پاسخ‌های آنان در حد استفاده از قانون جهانی ماگنیتسکی و یا دادن بیانیه‌های سیاسی برای حمایت از مردم ایران محدود مانده است. من معتقدم که اگر این دولت‌ها به راستی به دنبال کمک کردن به مردم ایران هستند لازم است که اقداماتشان را به حد و اندازه‌ای افزایش دهند که بتواند بیانگر همبستگی واقعی دولت‌های آمریکا و اروپا با مردم ایران باشد. این بدین مفهوم است که در عرض چهار دهه گذشته تمامی‌ این مشکلات و سختی‌ها بر مردم ایران تحمیل شد تا مردم دنیای آزاد و متمدن به انرژی ارزان و فراوان دسترسی داشته باشند، اینک نوبت جهان آزاد و متمدن است که از صمیم قلب امکانات عملی لازم را برای آزادی مردم ایران فراهم کنند. مردمی‌ که شجاعت‌شان سرمشق مناسبی برای سایر ملت‌های خاورمیانه خواهد بود و همچنین امنیت جهانی را تامین خواهد کرد. این اقدامات عملی را می‌توان به یازده بخش تقسیم نمود.

۱- دولت‌های غربی می‌توانند با مردم ایران به صورت عملی و از صمیم قلب همراهی و همکاری کنند و از سوء استفاده‌های فرصت‌طلبانه حزبی مانند آنچه توسط احزاب کانادا در دو هفته گذشته شاهد بودیم خودداری نمایند.
۲- دولت‌های غربی می‌توانند از طریق افزایش سطح دانش و آگاهی ارائه شده در برنامه‌های تلویزیون‌های فارسی‌زبان و همچنین افزایش تولید و زمان این برنامه‌ها صدای معترضان در ایران را پوشش رساتری دهند.
۳- دولت‌های غربی می‌توانند این امکانات تلویریونی را به گونه‌ای سازماندهی کنند که فقط محدود به کنترل افکار عمومی‌ و یا مطرح کردن کارمندان خودشان و یا یک فرد و یا یک گروه نکنند و شیوه‌های متداول در رسانه‌های جهان آزاد را در پیش بگیرند.
۴- وزارت خارجه این دولت‌ها می‌توانند به صورت مشترک یک برنامه استراتژیک هدفمند و بلندمدت در مورد روابط خود با جمهوری اسلامی تهیه کرده و دنبال کنند. این امر باعث می‌شود که مردم ایران و جهان در زمان‌های مختلف با واکنش‌های متفاوت از سوی این دولت‌ها روبرو نشوند.
۵- برنامه استراتژیک هدفمند و مشترک در سیاست خارجی دولت‌های غربی لازم است تا متمرکز بر ایجاد کارگروه‌های پایه برای فراهم نمودن شرایط لازم در راستای تشکیل یک «شورای ملی» باشد که از سوی جهان آزاد به رسمیت شناخته شود.
۶- وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌تواند با دریافت یک حکم ریاست جمهوری میزان مشخصی از سود حاصل از سپرده‌های بانکی ملت ایران را که در بانک‌های آمریکا توقیف شده است در اختیار این «شورای ملی» قرار دهد.
۷- دولت‌های غربی می‌توانند قسمتی از ساختمان کنسولگری ایران در واشنگتن و در اوتاوا را در اختیار «شورای ملی» قرار داده و یا به آن اجاره دهند.
۸- دولت‌های غربی می‌توانند با مشورت و هماهنگی با «شورای ملی» اقدامات لازم بعدی را مشخص کرده و به اجرا بگذارند.
۹- دولت‌های غربی می‌توانند با صدور بیانیه‌های سیاسی از اعتراضات مردمی‌ و دانشگاهیان و کارگران حمایت کنند.
۱۰- دولت‌های غربی می‌توانند سیستم تحریم‌های هدفمندی مانند قانون جهانی ماگنیتسکی را علیه افرادی که عامل سرکوب‌های حکومتی و یا مشوق و مبلغ آن هستند اعمال کنند.
۱۱- وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌تواند در یک هماهنگی با شرکت‌های بزرگ مثل استارلینک شرایطی را فراهم کند تا مردم ایران دسترسی رایگان و مداوم به اینترنت داشته باشند و بتوانند بهتر و آسانتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اعتراضات خود را سازماندهی کنند.

دومین سوال مهمی‌ که در رسانه‌های عمومی‌ مطرح می‌شود این است که چقدر احتمال دارد تا دنیای غرب برای مقابله با آنچه در ایران می‌گذرد بتواند دستجمعی یک تریبونال/ دادگاه بین‌المللی برای تحقیق و رسیدگی تشکیل بدهد و اگر این کار شدنی است چه نهاد یا نهادهایی باید آن را در دستور کار خود قرار بدهند؟

در پاسخ به این پرسش لازم است به یاد داشته باشیم که هرچند این امکان وجود دارد که برخی از افراد با پیشنهاد تشکیل تریبونال بین‌المللی نظر موافقی داشته باشند اما من و بسیاری دیگر از حقوقدانان ملی نظر متفاوتی داریم و معتقدیم که هرچند مردم ایران برای یک مبارزه مسالمت‌آمیز چشم به دنیای آزاد ندوخته‌اند اما با صدایی بلند انتظارات‌شان را از کشورهایی که خودشان را متمدن و آزاد خطاب می‌کنند اعلام می‌دارند. از سوی دیگر، ملت ایران خیزش بزرگی را آغاز کرده و جامعه جهانی می‌تواند در جهت تحقق خواسته‌های مردم به آنان کمک کند. این کمک‌ها می‌تواند شامل ارائه تکنولوژی و امکاناتی فنی باشد که در اختیار کشورهای غربی است. همچنین می‌توانند با ارائه پشتیبانی عملی و همه‌جانبه که فقط محدود به دادن بیانیه‌های سیاسی نباشد این توانایی را به ملت ایران بدهند که خودشان بتوانند دادگاه‌های ملی ایران را برگزار کنند.

از سوی دیگر بخش خبر صدای آمریکا در هفته گذشته اعلام کرد که پانزده نفر در نامه‌ای به سازمان ملل خواسته‌اند که سازمان ملل یک کمیته تحقیق تشکیل بدهد و همچنین در ایران یک رفراندوم برگزار کند. این خبر اسباب تاسف بسیاری از حقوقدانان ملی را فراهم کرد که چگونه افراد معدودی به دلایل مختلف جایگاه کشور ایران در تشکیل جامعه ملل و سازمان ملل را نادیده گرفته و توانایی و فرهنگ مردم ایران را در چنین سطح نازلی به سازمان‌های جهانی معرفی می‌کنند. تنها کشورهایی که دچار فروپاشی شده‌اند و یا می‌خواهند از زیر سلطه استعمار خارج شوند اما دانش و توانایی ایجاد یک کشور مستقل را ندارند نیازمند برگزاری چنین رفراندوم‌هایی از سوی سازمان ملل متحد هستند.

من معتقدم که ملت ایران به آن سطح از فرهنگ و تمدن و دانش و آگاهی رسیده است که واقعا نمی‌توان و نباید آن را با برخی از کشورهایی که از موج توسعه و پیشرفت عقب مانده‌اند مقایسه کنیم. ملت ایران یک ملت بی‌سواد و یا عقب‌افتاده از تکنولوژی مدرن نیست که احتیاج داشته باشد خارجیان آزاد و متمدن برایشان تریبونال و یا رفراندوم برگزار کنند. لازم است یادآوری کنم که به لحاظ تاریخی تنها کشورهای شکست‌خورده در جنگ جهانی دوم بودند که دولت‌های پیروز برایشان تریبونال و رفراندوم برگزار کردند. اما در طول دویست سال گذشته کشور ایران به هیچ کشور دیگری حمله و تجاوز نکرده و بلکه بالاتر از آن در هیچ جنگ تحمیلی نیز شکست نخورده است. ما ایرانگرایان و ایراندوستان تصمیم راسخ داریم که کشور و ملت ایران را با همین سرافرازی برای دویست سال آینده نگاهبانی کنیم.

برگرفته از کیهان لندن

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید