احمد علوی
در پی قتل مهسا (ژینا) امینی خیزش عمومی خیابان بسیاری از شهرهای ایران را فرا گرفت و بار دیگر نشان داد اگر جنبش مردمی فعال شود میتوانند فضای اجتماعی- سیاسی را از آن خود نموده و نهادهای سرکوب و اقتدار به عقب نشینی وادارند. این عقب نشینی موجب میشود تا سایر جنبشهای اجتماعی و حتی نهادهای صنفی نظیر نهادهای صنفی بازنشستگان، معلمان، کارگری و زنان، دانشجویی هم رشد نموده و مطالبات خود را در فضای عمومی مطرح کنند.
اما این لزوما بدین معنا نیست که فضای اجتماعی به شکل پایدار و گسترده در اختیار شبکه فعالان خیزش عمومی مردمی قرار گرفته است. چه نیروهای سرکوبگر میتوانند با اقدامات پلیسی و امنیتی یا حتی سرکوب عریان و کشتار از قبیل ارعاب یا دستگیری نیروهای مردمی، مانع گسترش خیزش شوند.
تداوم و تثبیت خیزش مردم تنها زمانی امکانپذیر است که این نهادها گسترده شده با سایر نهادهای مدنی جوش خورده و به شکل رسمی و علنی فضای اجتماعی را از آن خود نمایند و در نهایت دگرگونیهایی در عرصه نهادهای قدرت و قوانین رقم بزنند.
در مقابل نهادهای سرکوبگر و در راس آن سپاه پاسداران و موسسات وابسته تلاش میکنند که فضای اجتماعی، اعم از فضای رسانهای یا فضای مدنی را با عوامل خود پرکنند و نگذارند تا این فضا به دست جنبش و خیزش عموی بیافتد. چه در این صورت هرم نظام توزیع قدرت و یا منزلت و ثروت در هم خواهد ریخت.
برپاشدن امپراتوری و اختاپوس رسانهای، اقتصادی، و نهادسازیهای کاذب نهادهای سرکوبگر هم در راستای تخریب سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی قابل توضیح است. چه پوشیده نیست که وجود فضای خلاء اجتماعی-سیاسی و یا خلاء قدرت پایدار نیست. بنابراین هریک از بازیگران سیاسی، نظامی یا امنیتی، یا جامعه مدنی تلاش میکنند تا سهم بیشتری را آن را از آن خود کنند.
همزمان در بطن هر جامعهای، یک جامعه مدنی بالقوه و پنهان وجود دارد. در جوامع استبدادی بهخصوص در دوره سرکوب جامعه مدنی فرصتی برای فعلیت و ظهور پیدا نمیکند. اما در شرایط بحران که سرکوب به هر دلیل کند و ناتوان میشود به تدریج خود را به شکل جنبش مطالبات حقوق و دستمزد یا سایر مطالبات نشان میدهد.
اعتصابات و تظاهرات و یا هر همکاری گروهی برای حل مشکلات زیستمحیطی یا مبارزه با فقر با روشهای مدنی و سایر اشکال کاستی ها به جامعه مدنی فعلیت داده و آن را شکل میدهد. این روند در تداوم خود میتواند به بسط و تثبیت سازمانهای مردم نهاد مدنی کمک کند. خیزش مردمی، میتواند با آغاز و تداوم اعتصابات و گسترش خود تثبیت نموده نهادهای سرکوب را به گوشهای براند.
چرا بسط و تثبیت جامعه مدنی در کنار خیزش عمومی اهمیت دارد
با توجه خیزش عمومی در کشور جامعه در حال گذار ایران دیر یا زود با خلاء قدرت روبرو خواهد شد. گزینههای چندی برای پرکردن خلاء قدرت در ایران وجود دارد. نیروهای سرکوبگر درون حاکمیت و بهخصوص سپاه پاسداران، فرقه های سیاسی، جریانها و محافل سیاسی که بدون پایه اجتماعی و جامعه مدنی، اشخاص و افرادی که با پشتیبانی محافل بینالمللی داعیه رهبری سیاسی را دارند، یا حتی ترکیبی از گزینههای یاد شده میتوانند خلاء قدرت را پرکنند.
سقوط سلسله پهلوی نمونه ترکیبی بود که ارتش قدرت را به اشخاص و افرادی واگذاشت که نماینده جامعه مدنی نبودند و حداکثر گروههای سیاسی یا گرایشهای مذهبی محدودی را نمایندگی میکردند که ریشه در جامعه مدنی نداشت. پر شدن فضای سیاسی از سوی هر کدام از این گزینههای یاد شده دارای پیامدهای خاص خود است.
روند گذر در جامعه اما زمانی میتواند به دگرگونی ساختاری به سمت مشارکت عمومی شهروندان در قدرت و نوعی اقتدار شهروندی و ثبات بیانجامد که نهادهای مدنی متکی به شهروندان پویا فضای اجتماعی- سیاسی در اختیار گرفته مدیریت خودگردان خود را در عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی اعمال نمایند. انتقال بهینه قدرت سیاسی به جامعه مدنی به جای انتقال آن به محافل نظامی، فرقههای سیاسی و اشخاص از همین مسیر صورت می گیرد.
اجتماعی کردن قدرت و بسط پاسخگوئی و افزایش شفافیت از پیامدهای چنین روندی است. در این فرایند نهادهای نهادهای صنفی گروههای گوناگون نظیر نهادهای بازنشستگان، معلمان، کارگری و زنان، دانشجویی میتوانند نقش مهمی را بازی کنند. در غیر این صورت، مجددا شاهد تسلط نیروها یا بازیگران سیاسی خواهیم بود که کمترین هماهنگی را با جامعه مدنی دارند.
تخریب خلاق جامعه مدنی
تشکیل و بسط جامعه مدنی در سایه خیزش عمومی مردم و در اشکال گوناگونش مانند اتحادیههای کارگری و صنفی، جنبش محیط زیست، جنبش زنان، جنبش حمایت از کودکان خیابان و معلمان و دانشآموزان، رسانههای اجتماعی غیره در فرایند تخریب خلاق یعنی جایگزینی الگوهای رفتاری و نهادی تازه، مناسبات کهن را تخریب میکند. در همین فرایند است که به تدریج فضاهای اجتماعی – سیاسی نیز به تدریج به تسخیر نهادهای مردم نهاد جامعه مدنی در میآید.
فرایند انتقال قدرت سیاسی با مشارکت عمومی و سازمان یافته نهادهای مدنی کم هزینه بوده و راه عبور از بحران ها را کوتاه تر می کند. چنین فرایندی همچنین شرایط مناسب تری را برای توزیع موزون قدرت، منزلت اجتماعی و ثروت فراهم می کند.
بسط و تثبیت جامعه مدنی چگونه صورت میگیرد؟
نهادهای مردم نهاد جامعه مدنی جامعه مدنی ابتداء بسط یافته با یکدیگر گره میخورند و سپس مرحله تثبیت را طی میکنند. با در اختیار گرفتن فضای اجتماعی-سیاسی به تدریج مناسبات میان نهادهای قدرت و جامعه نهادهای مردم نهاد به شکل غیر رسمی دگرگون میشود. اما تا این دگرگونی مناسبات به شکل رسمی و قانونی در نیاید، دستاوردهای جامعه مدنی تثبیت نخواهد شد.
بنابراین در شرایط فعلی ایران جنبشهای صنفی به کمک سازمانهای مردم نهاد به شرط همکاری گسترده با یکدیگر و حمایت از خیزش عمومی فعلی و در اختیار گرفتن فضای اجتماعی-سیاسی میتوانند دگرگونیهای اساسی در نظام توزیع قدرت، منزلت اجتماعی و قدرت را رقم بزنند.
برگرفته از ایران امروز