ی. صفایی
این واقعیت را باید همگی مسلمانان شیعه اثنی عشری بدانند که کتاب مقدس اسلامشان سایه سیاهی و تباهی را بر میلیاردها انسان در درازای سده ها گسترده است.
کتاب های اسلامیشان که بنام دین بخورد ما دادند، از زندگی پیامبر، چگونه و چطور زیستن او در انبوهی از نوشتارها و سخنرانیها و انبانی از مقاله ها …..، در واقع همگی برآیند پریشان گویی، شیادی و ناپاکی است که همانا ریشه هایش را از گنداب مذاهب پیشین گرفته و آبیاری شده و همگی از ناراستی و باورهای زیانبار به جهان و انسانیت معنا دارند.
باورهای دروغی که براستی ایران ما را به جهنمی تبدیل کردند و خاورمیانه را بنام الله در خون و کشتار وغارت و ناآرامی تاکنون پیش بردند. سوره ها و آیه هایشان بازگو کننده پریشانی و آشفتگی و ترور است. کتابهایشان موجی از تحقیر و توهین به زنان است، ابزار موسیقی و شادی را با اندیشه خشک بیخردشان شیطانی میدانند اما غم و عزاداری را همسو با الله و کتابهایشان!
همچنان که حذف فیزیکی افراد را که مخالف اندیشه جهل آمیزشان باشند از افتخارات میدانند.
ترور مخالفین از صدر اسلامشان تا ترور نویسنده بزرگی بنام سلمان رشدی را ورقی زرین و مهری طلایی بر صفحه تاریک اعتقاداتشان میدانند. به نقل از اندیشمند گرامی “آرمین لنگرودی” که بدرستی نوشته است: «این حاکمیت بخش بزرگی از مردم عوام را در زیر بیرق دفاع از عقیده که گویا در بین تمامی نیازمندیهای انسانی و اجتماعی اولویت نخست را داراست – در جهت پیشبرد مقاصد خود بسیج مینماید.
این نظام، بیش از هر چیزی در پی اثباتِ مقبولیت ایدئولوژی حاکم است و همچنین القای اینکه مصلحت این ایدئولوژی را تنها و تنها ایدئولوگ ها و مجریان پرورش یافته در دامان این ایدئولوژی میتوانند تشخیص داده و بنحو احسن اداره نمایند.» و این همان تیری است که امثال عامل ترورنویسنده “آیه های شیطانی” را تشویق میکند و از راه کنترل (عقیده)، افراد مخالف را در خون غرق میکنند. امروز جهان با حاکمیتی رو در رو است که در قلب کشورهایشان دست به ترور و خشونت میزنند، کتابهایی که فرهنگ سوزی میکنند و دشمنی با علم و هنر را تبلیغ، حتا باران را غم و خشکی را نعمت الله میدانند.
دنیا در عصر "جیمز وب" با حاکمیتی طرف است که در پریشان گویی همراه با شیادی، ید طولانی دارند. اندیشه های کینه توزانه که از نگرگاهشان بمردم و کشور نشأت گرفته از مقدساتشان است و اینچنین مردم را به فقر و فلاکت کشانده و از طرف دیگر با قتل عام های دسته جمعی رعب و وحشت میآفریدند و ایران ستیزیشان همان بس که خاک و ثروت ملی را غارت و ایران را به سراشیب نابودی سوق دادند. با کمال تأسف باید بگویم که آمریکا و کشورهای اروپایی یعنی مدعیان حقوق بشر و دمکراسی نیز چشم براین همه جنایت بسته اند و در طول این سالهای عمر رژیم (۴۴ سال) فقط به مماشات پرداخته اند، بدون اینکه یکبار از این همه خیزشهای مردمی کف خیابانها حمایت کنند. براستی چگونه و چطور است که تروراندیشمندان جلوی چشمشان صورت میگیرد، ولی با سکوت معنا داری از کنارش رد میشوند؟!
ترور سلمان رشدی، جنایت است نه تنها در حق او بلکه در حق قلم و آزادی بیان و در حق حقوق شهروندی و انسانی همه ما.
شکی نیست که مسئولیت اش هم به سران فتوا دهندگان حکومت اسلامی برمیگردد.
فراموش نکنیم که محمد، پیامبر اسلام جزو اولین اعزام کنندگان آدم کشان برای ترور روشنفکران و دگراندیشان دوره خود بود.
اولین قربانی ترور با حکم شخصی بنام محمد که در کتابهای اسلامیشان بنام پیامبر آمده است، زنی شاعره بود که بگفته خودشان و بدستور محمد ترور و شکم ش پاره پاره شد.
فتوا دهندگان امروز، مقلد و رهروان سنت او هستند و اینها همه تربیت شده های قرآن اند که کلام الله شان است.
و امروز در عصر فناوری و دانش، نویسنده مخالف تفکر جهل آمیزشان در هنگام سخنرانی توسط پیروان همین کتاب مقدس با ضربات چاقو در خون خود می غلتد و آن هم در قلب کشوری که مدعی دمکراسی است!!
تا حاکمیت ایران نفس میکشد ترور و جنایت همچنان خون میریزد، چون کتاب مقدس بخون نیازمند است، به ترور و خفقان و به آزار و شکنجه مخالفینش.
این وظیفه همه زنان و مردان آزاد اندیش است که با آکسیونها و تظاهرات گسترده در سراسر جهان محکومیت این ترور را که ترور خِرَد و اندیشه است بر متحجرین فریاد بزنند و خواستار خروج همهٔ تروریستهای اسلامی از کشورهای خود شوند. چرا که سکوت ما دروازه ترور را برای دیگرآزاداندیشان باز میگذارد.
این جنایت تازه، بار دیگر نشان داد که مردم غرب و آمریکا تشخیص ساده لوحانه ای نسبت به اسلام دارند و دولتها به خاطر منافع مختلف با حاکمیت اسلامی و داعش های آن کنار میآیند.
من امید دارم که مردم کشورم با مبارزات خود پیروز میشوند و سرانجام دیر نیست که ایران بدست ایرانیان گندزدائی خواهد شد و نوای سرود آزادی و شادی در سرزمین خورشید بصدا در خواهد آمد و ما دست در دست یکدیگر یادگار نیاکانمان را دوباره از نو خواهیم ساخت.
ی. صفایی
۱۷ آگوست ۲۰۲۲