جواد تهرانی
مسلمان، مسیحی، یهودی، بودائی، و غیره همه گزینه های بشر برای ارتباط معنوی با خدا هستند، هر یک از آنها تعریف خود را از خدا دارند ولی همگی سرشان بسوی آسمان است. از دل این ادیان شعباتی برون آمده اند که سنی، شیعه، حنفی، بهائی، و بسیاری دیگر ریشه در اسلام دارند و کاتولیک، ارتدکس، پروتستان، و مورمون از دل مسیحیت شکل گرفته اند، همه اینها تقسیمات انسانی هستند و آنچه که در همه آنها مشترک است اقتدا به خدای واحد است حال چه تفاوتی دارد که به چه شکل و چه راه. تمام دعواهای بین مذاهب و شعباتشان ناشی از اصطکاک منافع روحانیون آنها با یکدیگر است که هر یک بجهت تمامیت خواهی از کاهش قدرت و برو بیای بی زحمت خود واهمه دارند، و در این بین مریدان هر یک ابزار دست آنها و نهایتا همان قربانیان برخوردهای آنها میباشند.
آنچه که برای مردمی که بعنوان یک ملت در زیر سقف یک کشور زندگی میکنند باید در خور اهمیت باشد تلاش همگانی برای ایجاد زندگی بهتر و برابری و برادری برای آحاد ملت با هر قومیت و گرایش مذهبی و سیاسی که در طول تاریخ آن کشور شکل گرفته است میباشد. سرکوب اجتمایی بهائیان که خود بخشی از ملت ایران میباشند هیچ توجیه انسانی و حقوقی ندارد و صرفا به این جهت صورت میگیرد که آن قشری از روحانیت که قدرت را به انحصار خود در آورده حضور آنها را بر نمیتابد و بطرز وحشیانه ای با آنها برخورد میکند و علاوه بر محرومیت آنها از حقوق اجتماعی، خانه هایشان را نیز بر سرشان تخریب میکند که در نهایت چه بشود، این یعنی محرومیت و حذف بخشی از ملت ایران.
رژیم اسلامی که با مدیریت زیر صفر خود کشور را به بن بست هولناکی رسانده است بجای سپردن قدرت به نخبگان مردم، برای پوشش ضعف خود با شقاوت و وقاحت در مقابل عموم مردم قرار گرفته و به اشکال و بهانه های مختلف به آزار و اذیت آنها پرداخته است که یا حجاب را بهانه میکند و یا بهائی بودن را و یا دگر اندیشی را و لذا نمیتواند و یا نمیخواهد به این واقعیت برسد که یکدست کردن ملت و کشور آنهم در جهت افکار و اعتقادات قرون ابتدائی رژیم هرگز به سرانجام نخواهد رسید و هیچ کمکی به ضعف مدیریتی رژیم نخواهد کرد و ممکن هم نیست. شاید هم اینها پیش درآمد اجرای یک برنامه جدیدی باشد تا مردم چندان مقاومتی ننمایند. بهر حال هر چه که باشد و هرچه که رژیم در بوق از سر گشادش بدمد جز صدای ناهنجار نوای دیگری از آن در نخواهد آمد.