پریچهر طیبی/ ایرانزاد
سرزمینم، سالهاست که دیگر رنگی ندارد.
دیگر از هیچ خانه ی ایرانی، نوای سازی نمی آید.
دیگر دخترکان در کوچه پس کوچه های شهر، ترانه های عاشقانه نمی خوانند.
سرزمینم، ایران بانو، گوش کن.
صدایی می آید.
دوباره مردی از خاندانی ایران دوست، به احترام آزادی و آبادیت ایستاده است.
و این ایستادگی طنینی دارد به وسعت ایران زمین، تنومند و دلنواز.
و چه زیبا بود لحظه ای که هنرمندان را برای ایستادگی فراخواند.
دیرگاهی است که هنر و هنرمند در گوشه ی تاریکِ اندیشه ای ناب، خلسه وار، در انتظار صدایی است.
و تو آن صدا شدی.
باید با تو هم پیمان شد، برای نام زیبای آزادی.
و هنرمند باید همچون کاوه با درفشی از جنس هنر و اندیشه، پیش گام راه آزادی و آبادی ایران شود.
ما در کنار هم مانند دو مهرگیاه به هم می پیچیم تا ریشه ی اهریمن نشسته در ایران را بخشکانیم.