منصور امان - اگر رهبر ج.ا می خواست قرار گرفتن رژیم اش در برابر تهدید جدی سرنگونی را هُشدار دهد، استدلالی بهتر از مُقایسه شرایط کُنونی با سال ۶۰ نمی یافت. با این حال یک تفاوُت مُهم نیز بین این دو دوره وُجود دارد که به گونه تعیین کننده ای به زیان حاکمیت عمل می کند.
در سال ۶۰ این دستگاه حاکم بود که دست به تهاجُم زد و جامعه در موضع دفاعی قرار داشت، اکنون اما جامعه است که به "نظام" یورش آورده و گریبانش را سخت در پنجه می فشارد. حال آقای خامنه ای و شُرکا هستند که در گوشه رینگ به موضع دفاعی رانده شده اند و آنگونه که پیداست زیر ضربه های پیاپی گیج شده اند.
تغییر آرایش طرفها در میدان، تاثیر خود را بر ابزارهای پیشبُرد نبرد که تا پیش از این به کار گرفته می شد بی واسطه به جا گذاشته. روز سه شنبه ۷ تیر سرکرده دستگاه حاکم اگرچه اعتراف کرد که رژیم اش در حالت فوق العاده بسر می برد، اما همزمان آشکار ساخت که برای روبرو شدن با آن راهکار فوق العاده ای ندارد.
کارت خونباری را که آخوند روح الله خُمینی در سال ۶۰ کشید، او بیش از سه دهه است که روی میز گذاشته، بدون آنکه بتواند بازی را ببرد. این واقعیت که آقای خامنه ای در سُخنرانی اخیر خود، به گُماشتگانش دستور بگیروببند در فضای مجازی را داد، روشن ترین شاهد ناکارایی راهکار اصلی "نظام" برای چیرگی بر جامعه مُعترض، یعنی سرکوب مُستقیم است. حاکمیت، خیابان را باخته است و حتی با دست زدن به کُشتار در آبان ۹۸ نیز نتوانسته آن را پس بگیرد. موج عظیم نارضایتی و جُنبشهای خُروشان اجتماعی، دستگاه حاکم را به درماندگی کشانده و او به ناچار برای حفظ ثبات خود از این شاخ شکسته به آن شاخ شکسته می پرد.
از نگون بختی آقای خامنه ای است که کارنامه رژیم وی در پهنه اعمال خفقان در فضای مجازی نیز آکنده از ناکامی و شکست است. هنوز خیز دستپاچه و مُفتضح شده او برای مسدود سازی شبکه "تلگرام" پس از خیزش دی ماه ۹۶ از یادها نرفته. پس از آن نیز تمامی تلاشهای سرکوبگرانه و عربده کشیهای سرگشته حاکمیت برای پایش اینترنت و جلوگیری از دسترسی جامعه بدان، در دریای ابتکارات، انگیزه ها و نیازهای توده ها فرو رفته و رُسوب کرده و آنچه که از آن باقی مانده را تکنولوژی شُسته و برده است.
این حقیقت دردناک از حافظه آقای خامنه ای پاک نشده، اما از قبول آن سر می پیچد، چون "نظام" به انتهای ظرفیت سرکوب خود نزدیک می شود و او همچون غریقی زیر امواج خروشان، گاهی با تقلا سر از آب بیرون می کشد تا نفس بگیرد، در حالیکه توانش در حال رسیدن به انتهاست.
جُنبشهای اعتراضی و سرنگونی، کابوس سال ۶۰ را برای استبداد خونریز مذهبی زنده کرده اند. حاکمان با ترس به عقب می نگرند و از آنچه که در پیش می بینند بر خود می لرزند. چهار دهه بعد آنها همانجایی ایستاده اند که سال ۶۰ قرار داشتند؛ چند گام مانده به باریکه سُقوط! این بار اما آنها عربده کشان عقب می نشینند و جامعه نبرد کنان پیش می آید.