سعید دبیری - از دوران های دور همیشه بر سر مرز ها جنگ و نبرد بوده است.
جنگ ها به واسطه برتری نژادی، ثروت، اعتقادات مذهبی، گسترش قلمرو، استعمار و غارت منابع
حالا چندی است به گوش میرسد که مرز ها باید بر داشته شود، جهانشمول باید بود.
این گفته ای نادرست است که مرزها باید بر داشته شود.
گذشته از فرهنگ، قومیت، نژاد، زبان، اعتقادات، هر فردی اگر سرزمین مادریش را رها کند، سرزمینی که در آن متولد شده دیگر چیزی ندارد تا بخواهد بدان افتخار کند یا از دست بدهد.
اینجاست که گزینه جهانشمول بودن که توسط کمونیستها و چپها در حال تزریق به افکار مردم است باعث میشود که شما شخصیت، فرهنگ، اعتقادات، سرزمین مادری را رها کنید و یک فرد دیگری شوید که بسیار خطرناک است.
هنگامی که دیگر مثل قرنهای پیش کشورهای استعمار گر نمیتوانند به کشوری از طریق نظامی حمله کنند وارد فاز جدید جهانشمول شدند.
چرا که در یک نبرد و جنگ، کشور استعمارگر هم نیروی انسانی از دست میدهد و هم سرمایه های ملی کشورش نابود خواهند شد. برای مثال به جنگ اخیر عراق، سوریه، اوکراین، میتوان اشاره نمود.
حال اگر این به اصطلاح جهانشمول بودن در افکار مردم جای بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد.
اول آنکه دیگر کسی برای خانه و سرزمین مادریش نخواهد جنگید، دیگر کسی ایستاده نخواهد مرد بلکه بر روی زانوان جان خواهی سپرد.
دوم آنکه وارد فاز جدید برده داری نوین و استعمار جدید خواهیم شد.
برای این مثال میتوانید به اطراف نگاهی بیاندازیم. از ده ها سال پیش افراد وطنپرست را دیکتاتور خواندند تا بتوانند کشوری را وارد بازی جهانشمولی کنند. برای نمونه میتوان گفت که در سال 1979 در ایران، در سال 2003 عراق 2011 لیبی،
این کشورها را بخاطر داشتن افرادی که در راس حکومت بودند خائن معرفی نمودند. که به مردم و کشورشان خیانت کرده اند درصورتی که چنین نبوده است.
در زمان پهلوی بیشترین امنیت و رفاه را مردم ایران در منطقه خاورمیانه داشتند.
در لیبی مردم در آسایش و امنیت بودند که هر فرد برای ازدواج و حتی خانه دار شدن، کشورش بطور رایگان او را حمایت میکرد. در مورد عراق نیز چنین بود که مردمی شاد و در رفاه داشتند.
اما گلوبالیسم و کمونیستها دست به یکی کردند و این سه کشور را به نابودی کشاندند تا خودشان بهره ببرند.
شاید در حکومت های قبلی این سه کشور معایبی بوده اما به دست خود مردم میشد حل شود ولیکن گلوبالیسم فردی وطن پرست نمیخواهد. برای همین حکومتهای این سه کشور را به دست آدمهای احمق سپرد تا با جنگهای فرقه ای، اعدام، شکنجه، بتواند مردم را مجبور به مهاجرت و برده داری نوین کند.
گلوبالیسم هرگاه نتواند از لحاظ جنگ میدانی وارد شود از لحاظ بیولوژیکی، ترس اذهان عمومی مداخله میکند.
با ایجاد بیماری های خاص منطقه ای مثل اِبولا در آفریقا، سرطانهای مختلف در ایران.
البته بیماری های منطقه ای فقط در این کشورها خلاصه نمیگردد چرا که آنها میخواهند مردم را بترسانند تا به خواسته های شوم خود برسند.
پس بیاییم هوشیار باشیم و خاک کشورمان را به دست ابلهان سیاسی نسپاریم. چرا که خاک سرزمینمان ارث پدرمان نیست بلکه امانتی است که باید برای نسلهای آینده درست نگهداری شود.
متاسفم که این را می گویم اما باید بدانیم که با ایجاد ترس بیولوژیکی خیلی از مردم کشورهای مختلف دارند از هم فاصله میگیرند تا نتوانند در یک مکان و یک زمان تجمع کنند و صدای اعتراضشان را به گوش هم برسانند.
در آخر باید بدانید که در دو دهه اخیر گلوبالیسم دو هدیه شوم به مردم داده که در اکثر فیلمهای هالیودی نیز آن را پر رنگ کرده اند اول کوله پشتی را دادند و بعد ماسک. اینجا معنیش این است هر جا میخواهی برو تو اندازه یک کوله بیشتر لوازم نداری با زدن ماسک فقط به فکر نجات خودت باش. تا حدی هم موفق بوده اند.
گلوبالیسم از چه چیزی می ترسد؟
از افراد باهوش، سیاستمداران لایق و وطن پرست، از اینکه مردم بخواهند گول آنها را نخورده و حافظ سرزمین مادریشان باشند. پس بیاییم وارد بازیهای سیاسی کور نشویم و با انتخاب افرادی شایسته خاری به چشم جهانشمولها شویم.